هزر
لغت نامه دهخدا
هزر. [ هَِ ] ( ع ص ) زیان زده. ( منتهی الارب ). مغبون. ( اقرب الموارد ). || گول. ( منتهی الارب ). احمق. ( اقرب الموارد ). || درشت. ( منتهی الارب ). شدید. ( اقرب الموارد ).
هزر. [ هَُ زَ ] ( اِخ ) موضعی که در آن قوم ثمود هلاک شدند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || قبیله ای در یمن که شب خفتند وهلاک شدند، و گویند شهر هذیل است. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید