هزاربیشه. [ هََ / هَِ ش َ / ش ِ ] ( اِ مرکب ) جعبه ای که در آن بشقاب و استکان و قوری و کارد و چنگال و قنددان و چای دان و غیره هر یک جای مخصوص دارد و در سفرهابه کار رود. صندوقچه سفری که خانه های مختلف برای جا دادن خوردنیها و ادوات لازمه گوناگون دارد و معمولاً از چوب سازند. ( از یادداشتهای مؤلف ) : چه غم تهی اگر از باده جام و شیشه ماست که چشم پرفن ساقی هزاربیشه ماست.
صائب تبریزی.
فرهنگ فارسی
(اسم ) صندوقچ. کم قطری دارای دوطبقه که مسافران سابقا همراهمیبردند و آن بخانه های بزرگ وخردباشکال مختلف قسمت میشد وهرخانهای جای یکی از لوازم سفر مانند: جای چای جای قند وجای استکان جای قاشق وچنگال وغیره. توضیح این کلمه را (( هزارپیشه ) ) هم گویند.
فرهنگ معین
(هِ. ش )(اِمر. ) جعبه یا صندوقچه ای که داخل آن دارای خانه های متعدد بوده و از آن برای حمل لوازم سفر استفاده می کردند.
فرهنگ عمید
نوعی جعبه که چندین خانه داشته و در آن اسباب سفر می گذاشته اند.