هزار بد

لغت نامه دهخدا

هزاربد. [ هََ ب َ ] ( اِ مرکب ) در تشکیلات مرکزی حکومت ساسانی وزیر بزرگ را هزاربد می گفتند که به زبان پهلوی ساسانی هزارپتی میشود. ( از ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستن سن ترجمه رشید یاسمی چ 2 ص 133 ).

فرهنگ فارسی

در تشکیلات مرکزی حکومت ساسانی وزیر بزرگ را هزار بد می گفتند که بزبان پهلوی ساسانی هزاریتی میشود زمان ساسانیان کریستن سن .

پیشنهاد کاربران

هَزاربُد - اسم پسرانه - هازارد ( Hazard )
اِدِن مایکِل هازارد: نام یکی از بازیکنان تیم ملی بلژیک که اکنون در تیم باشگاهی انگلیسیِ چلسی توپ می زند و شماره 10 را بر تن دارد!
از ریشه هَزاربُد ( هَزار پَتی ) : در زمان ساسانیان به کسی که چالش های پیچیده و پُر خطر فرمانروایی را بر عهده می گرفت >>> هَزاربُد می گفتند!
...
[مشاهده متن کامل]

در یونان به آن: خیلیار خوس می گفتند!
هزاربُد وظیفه داشت هم به کارهای کشورداری بپردازد و هم به مانند مردم در جنگ ها شرکت کند که افرادی دارای زورمندی و رِندی، بیشتر به عنوانِ هَزاربُد از طرف شاه انتخاب می شدند!
امروزه به آن " وزیر بزرگ " می گویند!
معنی: خطر کننده، ریسک ( risk ) پذیر، نترس، دل به دریا زده! -
پر دل و جرئت، شجاع، دلیر، دلاور، جنگجو، مبارز، جنگاور، چالشجو! -
با شهامت، با جُربُزه، با جَنَم، کار بَلَد، کارکُشته، آبدیده!

بپرس