هریو

لغت نامه دهخدا

هریو. [ هَِ یْو ] ( اِخ ) هری. هرات. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به هری و هرات و هریوه شود.

فرهنگ فارسی

( و. ۱۸۷۲ - ف. ۱۹۵۷ م . ) ادوارد هریو رئیس سابق مجلس شورای ملی فرانسه و عضو آکادمی آن کشور و یکی از معروفترین رجال ادبی و سیاسی روزگار خود بود. وی نه تنها سیاستمدار عالی مقام بلکه مورخی زبردست و خطیبی خوش بیان بشمار میرفت و در تاریخ جهان مطالعات دقیق و عمیق داشت و این مطالعات را با قلمی شیوا به رشته تحریر کشید بهمین سبب به عضویت فرهنگستان فرانسه انتخاب شد .

پیشنهاد کاربران

هَرَئیوَ= haraiva ( اوستایی: هَرَئِوَ )
۱ـ نام باستانی شهر هرات
۲ـ نام مردمی پیش از مادها در جنوب خراسان .

بپرس