هریر

لغت نامه دهخدا

هریر. [ هََ ] ( ص ) به معنی کننده است که فاعل کردن باشد. ( برهان ). مصحف یا مجعول است. ( از حاشیه برهان چ معین ).

هریر. [ هََ ] ( ع مص ، اِ ) زنوییدن سگ و زونویه. ( تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن سگ. ( یادداشت به خط مؤلف ). بانگ سگ از سرما کمتر از نباح. و یوم هریر روزی است که در آن میان بکربن وائل و تمیم جنگ شد و حارث بن بیبة، سید تمیم کشته شد. || مکروه و ناپسند داشتن چیزی را. ( منتهی الارب ). دشخوار داشتن چیزی را. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر اللغة زوزنی ).

هریر. [ هََ ] ( اِخ ) ( لیلة الَ... ) رجوع به لیلةالهریر شود.

هریر. [ هَُ رَ ] ( اِخ ) ( یوم الَ... ) جنگی که میان بکر و بنی تمیم واقع شد و در آن حارث بن بیبةالمجاشعی کشته شد. ( از مجمع الامثال میدانی ). رجوع به هَریر شود.

هریر. [ هََ ] ( اِخ ) بقول ابن الندیم یکی از بلغای عشره ناس است. ( یادداشت به خط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

زوزه سگ، بانگ سگ ازسرما، مکروه داشتن وناپسند
زنوییدن سگ و زونویه بانگ کردن مکروه و ناپسند داشتن چیزی را .

فرهنگ عمید

۱. زوزۀ سگ، بانگ سگ از سرما.
۲. مکروه داشتن و ناپسند داشتن چیزی.

جدول کلمات

زوزه سگ

پیشنهاد کاربران

اینه که باید از دهخدا ومعین تشکر کنیم ورد بشیم هریر بمعنی شدیده مثل زمهریر. . . زم سرما وزمهریر یعنی سرمای شدید . . . هریر کوتاهشدهharder است

بپرس