هرگاه

/hargAh/

معنی انگلیسی:
whenever, momently, once, when

فرهنگ فارسی

هروقت، هرزمان، کلمه شرطبمعنی اگر
۱- هرزمان هروقت هرموقع : (( هرگاه اعتقاد جزمی حاصل باشد با آنکه کاملی مطلق یعنی آفریدگاری هست باسکون نفس سکوک ممکن باشد . ) ) ۲- کلم. شرط است

فرهنگ عمید

۱. هروقت، هرزمان.
۲. (حرف، قید ) اگر، چنانچه.

مترادف ها

if (حرف ربط)
چه، اگر، چنانچه، ایا، کاش، هر گاه، خواه، هر وقت، ای کاش، بفرض

whenever (حرف ربط)
هنگامیکه، هر گاه، هر زمان که، هر وقت که

فارسی به عربی

اذا , حینما

پیشنهاد کاربران

suppose/supposing ( that ) =used when talking about a possible condition or situation, and then imagining the result=assuming ( that ) used when talking about an event or situation that might happen, and what you will do if it happens=in the event that=upon the supposition or premise that
در صورتی که . . . . . . .

بپرس