معنی اصطلاح -> هرکی هرکی / هرکه هرکهبی نظم؛ بی قانون؛ هرج ومرج؛ بلبشو؛مثال: این مملکت هرکی هرکی شده، دیگه جای ما نیست. توضیح: نیز ← «شهر هِرت»