فرهنگ فارسی
هرجا هرمکان : ((وچون جگر بدین حل بود وسپرزقوی نبود آن خلط سطبرباخون بماندوهرکجابرود بیماریهائ سودائی آرد. ) )
فرهنگ عمید
مترادف ها
هر جا، هر کجا
هر کجا، اینجا، از کجا، چه جا، کجا، جایی که، در کجا، در جایی که، در کدام محل، در کدام قسمت، در چه موقعیتی، از چه منبعی