هَرویسپ، هَروِسپ -
واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) :
هَرویسپ: harwisp
.
واژه های دیگری از آن ساخته شد:
یادآوری از تیشتر:
ویسپوبیش ( vīspō - bīš، وِن جَد بیش ) یا هَرویسپ تخمه : درمانگر همه دردها و بیماری ها یا دارنده همه تخمه ها و دانه ها
... [مشاهده متن کامل]
.
این واژه به گونه ای حشو ( تکرار ) هست و گاه به گونه جدا هم می آید:
هر: حرف تعریف برای همه، هر چیزی
.
ویسپ: همه، کُل، تمام
.
معنی: همه، هر - جُملگی، یکسر، تمام، کل، مجموع
مانند: ویسپِرَد!
( گونه دیگر پهلوی "همه": هَماگ، hamāg )
.
گُزیده های زادِسپَرَم، فَرگَرد ( فصل ) 30، بند42:
agar ahlaw, baxt pad pērōzīh.
u - š "harwisp" ham - gōhrān ī mēnōg - čihrān abāg frāz rawēnd
معنی: اگر پرهیزکار است، بخت ( نصیب، بهره ) او پیروزی است.
به همراه او "همه" هم سرشتان منوچهر فراز روند ( می رسند، پیش می آیند )
.
.
ویسپوبیش: واژه اوستایی
اوستا: ویسپایش ( vīspāish ) - ویسپاسه ( vīspase )
ویسپو پَئسِم ( vīspō - paēsem )
.
نام درختی اساطیری که پس از پیروزی تیشتر و با کمک سِپَندارمذ بر روی زمین رویید و درمانگر همه دردها و بیماری هاست!
درخت " زندگانی" ویسپوبیش به همراه درخت "جاودانگی" گاوکَرِن ( گَئوکَرِن ) در دریایِ اسطوره ای به نام فَراخکَرت ( وُئوروکَشَه، Vourukasha ) در کنار کوه البرز قرار دارد هر چند در برخی بُن مایه ها آن را به کاسپین ( خزر مازندران ) وابسته می دانند!
همچنین، پرنده اسطوره ای ( هُما، چَمروش ) به مانند سیمرغ ( آمروش ) ، در البرز کوه ( اوستایی:هَرا بُرزَیتی، هَرائیتی بُرز: کوه بزرگ و با شکوه ) خانه ( آشیانه ) دارد!
.
همچنین چوبِ ویسپوبیش، ما را از چشم خوردن و گزند در امان می دارد:
یادآوری از تیشتر:
سپس این ایزدان بر روی " تخته ای از درخت ویسپوبیش" که به دست باران های تیشتر سبز شده و به کمک سِپَندارمَذ روییده شده بود، سوار می شوند و تیشتر که نیروی آرزو برآورده کردن را داشت؛ ضربه ای به تخته می زند و خواست اهورامزدایی آناهیتا که با آب و گل نیلوفر هست را برآورده می سازد و همگی رهسپار کارهایی که به آن ها سپرده شده بود می شوند!
( ( اصطلاح "بزنم به تخته یا بزن به تخته چشم نخوری" از اینجا آمده است! >>> یعنی می زنیم به تخته تا آرزوی چشم نخوردن ما برآورده شود! ) )
.
همچنین اهریمن خَرَفَستران را برای نابودی درخت زندگی ( ویسپوبیش ) گُسیل می کند، سپس آناهیتا به کمک اهورامزدا برای هَمِستاری ( مقابله ) با آن، کَرماهی ( ماهی جنگی و نیرومند ) را می آفریند
مینوی خرد، فَرگرد ( فصل ) 61، بند30:
u - š kar - māhīg pērāmōn hamē wardēd u - š wak ud abārīg xrafstar az - iš abāz hamē dārēd
معنی: و "کَرماهی" پیوسته پیرامونش[درخت زندگی یا ویسپوبیش] می گردد و وزغ و حیوانات موذی دیگر را از آن باز می دارد.
( ( برای همین هست در سفره هفت سین ماهی می گذاریم تا نگهبان زندگی مان باشد! ) )
.
ویسپ ( ویسپو، vīspō ) : همه، تمام، کامل
.
بیش: در اوستا: بَئیش ( baēš ) -
آسیب، صدمه، گزند، زخم، خسارت، زیان، انگره! -
بیماری، درد و رنج، آزار و اذیت، سختی و گرفتاری
.
معنی: درمانگر همه دردها و بیماری ها، درواخ دهنده همه سختی ها و گرفتاری ها، بهبودی همه آسیب ها و زخم ها
.
دوبار در شاهنامه فردوسی بزرگ، ویرایش استاد جُنیدی این واژه آمده است!
1. در نامه رستم فرخزاد به برادرش چنین آمده است:
بزرگان که در قادِسی با من اند
دُرشتند و با آهِرمَن دشمنند
گمانند کاین "بِیش" بیرون شود
ز دشمن زمین رود جیهون شود
2. در پاسخ نامه ای که گودرز به پیران می دهد:
تو کردی همه جنگ را دست پیش
سپه را تو برکندی از جای خویش
خرد ار پس آمد تو پِیش آمدی
به فرجامِ آرام، "بِیش" آمدی
( ( پس از آمدن درد و بیماری، در پایان آرامش می یابی یا پس از هر سختی، آسانی هست! ) )
.
اوستا: تیشتر یشت، بند43:
tishtrīm stārem raēvantem hvarenanguhantem yazamaide
yō "vīspāish" naēnizhaiti sima
apaya vazhedrish uxshyeiti "vīspase" - ta dāmān baēshazyatica sevishtō
yezi aēm bavaiti yashtō
معنی: تیشتر، ستاره درخشان و باشکوه را می ستاییم، که از "هر گزند" چیز ( موجودات ) با آبِ جَهنده ( آب پاش ) خود، ترس را می شوید ( پاک می کند ) و از بین می برد، و این چنین برای "همه آسیب" این آفریده ها درواخی ( سلامتی، آزادی از بیماری ) می آورد،
و بسیار نیکو و خشنود است، در حالی که او را پرستش می کنند
.
اوستا: مهریَشت ( میترایَشت ) ، بند124:
uzbāzāush paiti amerextīm
fravazaite mithrō yō vouru - gaoyaoitish
haca raoxshnāt garō - nmānāt
vāshem srīrem vavazānem hāmō - taxmem
vīspō - paēsem" zaranaēnem"
معنی: بازوان ( دست هایش ) را برای جانپاسی ( مراقبت ) از [پاکدینان]، میترا ( مِهر ) گشوده است ( به سوی بالا برده است )
کسی که دارای دشت های فراخ ( گسترده ) از گرزمان درخشان ( گروتمان، بالاترین آسمان یا بهشت روشنی ) است
گردونه ای زیبا و با گرداننده زرّین ( طلایی ) همه تخم ها ( هُما ) و "درمانگر همه دردهاست ( ویسپوبیش! ) "
واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) :
هَرویسپ: harwisp
.
واژه های دیگری از آن ساخته شد:
یادآوری از تیشتر:
ویسپوبیش ( vīspō - bīš، وِن جَد بیش ) یا هَرویسپ تخمه : درمانگر همه دردها و بیماری ها یا دارنده همه تخمه ها و دانه ها
... [مشاهده متن کامل]
.
این واژه به گونه ای حشو ( تکرار ) هست و گاه به گونه جدا هم می آید:
هر: حرف تعریف برای همه، هر چیزی
.
ویسپ: همه، کُل، تمام
.
معنی: همه، هر - جُملگی، یکسر، تمام، کل، مجموع
مانند: ویسپِرَد!
( گونه دیگر پهلوی "همه": هَماگ، hamāg )
.
گُزیده های زادِسپَرَم، فَرگَرد ( فصل ) 30، بند42:
agar ahlaw, baxt pad pērōzīh.
u - š "harwisp" ham - gōhrān ī mēnōg - čihrān abāg frāz rawēnd
معنی: اگر پرهیزکار است، بخت ( نصیب، بهره ) او پیروزی است.
به همراه او "همه" هم سرشتان منوچهر فراز روند ( می رسند، پیش می آیند )
.
.
ویسپوبیش: واژه اوستایی
اوستا: ویسپایش ( vīspāish ) - ویسپاسه ( vīspase )
ویسپو پَئسِم ( vīspō - paēsem )
.
نام درختی اساطیری که پس از پیروزی تیشتر و با کمک سِپَندارمذ بر روی زمین رویید و درمانگر همه دردها و بیماری هاست!
درخت " زندگانی" ویسپوبیش به همراه درخت "جاودانگی" گاوکَرِن ( گَئوکَرِن ) در دریایِ اسطوره ای به نام فَراخکَرت ( وُئوروکَشَه، Vourukasha ) در کنار کوه البرز قرار دارد هر چند در برخی بُن مایه ها آن را به کاسپین ( خزر مازندران ) وابسته می دانند!
همچنین، پرنده اسطوره ای ( هُما، چَمروش ) به مانند سیمرغ ( آمروش ) ، در البرز کوه ( اوستایی:هَرا بُرزَیتی، هَرائیتی بُرز: کوه بزرگ و با شکوه ) خانه ( آشیانه ) دارد!
.
همچنین چوبِ ویسپوبیش، ما را از چشم خوردن و گزند در امان می دارد:
یادآوری از تیشتر:
سپس این ایزدان بر روی " تخته ای از درخت ویسپوبیش" که به دست باران های تیشتر سبز شده و به کمک سِپَندارمَذ روییده شده بود، سوار می شوند و تیشتر که نیروی آرزو برآورده کردن را داشت؛ ضربه ای به تخته می زند و خواست اهورامزدایی آناهیتا که با آب و گل نیلوفر هست را برآورده می سازد و همگی رهسپار کارهایی که به آن ها سپرده شده بود می شوند!
( ( اصطلاح "بزنم به تخته یا بزن به تخته چشم نخوری" از اینجا آمده است! >>> یعنی می زنیم به تخته تا آرزوی چشم نخوردن ما برآورده شود! ) )
.
همچنین اهریمن خَرَفَستران را برای نابودی درخت زندگی ( ویسپوبیش ) گُسیل می کند، سپس آناهیتا به کمک اهورامزدا برای هَمِستاری ( مقابله ) با آن، کَرماهی ( ماهی جنگی و نیرومند ) را می آفریند
مینوی خرد، فَرگرد ( فصل ) 61، بند30:
u - š kar - māhīg pērāmōn hamē wardēd u - š wak ud abārīg xrafstar az - iš abāz hamē dārēd
معنی: و "کَرماهی" پیوسته پیرامونش[درخت زندگی یا ویسپوبیش] می گردد و وزغ و حیوانات موذی دیگر را از آن باز می دارد.
( ( برای همین هست در سفره هفت سین ماهی می گذاریم تا نگهبان زندگی مان باشد! ) )
.
ویسپ ( ویسپو، vīspō ) : همه، تمام، کامل
.
بیش: در اوستا: بَئیش ( baēš ) -
آسیب، صدمه، گزند، زخم، خسارت، زیان، انگره! -
بیماری، درد و رنج، آزار و اذیت، سختی و گرفتاری
.
معنی: درمانگر همه دردها و بیماری ها، درواخ دهنده همه سختی ها و گرفتاری ها، بهبودی همه آسیب ها و زخم ها
.
دوبار در شاهنامه فردوسی بزرگ، ویرایش استاد جُنیدی این واژه آمده است!
1. در نامه رستم فرخزاد به برادرش چنین آمده است:
بزرگان که در قادِسی با من اند
دُرشتند و با آهِرمَن دشمنند
گمانند کاین "بِیش" بیرون شود
ز دشمن زمین رود جیهون شود
2. در پاسخ نامه ای که گودرز به پیران می دهد:
تو کردی همه جنگ را دست پیش
سپه را تو برکندی از جای خویش
خرد ار پس آمد تو پِیش آمدی
به فرجامِ آرام، "بِیش" آمدی
( ( پس از آمدن درد و بیماری، در پایان آرامش می یابی یا پس از هر سختی، آسانی هست! ) )
.
اوستا: تیشتر یشت، بند43:
tishtrīm stārem raēvantem hvarenanguhantem yazamaide
yō "vīspāish" naēnizhaiti sima
apaya vazhedrish uxshyeiti "vīspase" - ta dāmān baēshazyatica sevishtō
yezi aēm bavaiti yashtō
معنی: تیشتر، ستاره درخشان و باشکوه را می ستاییم، که از "هر گزند" چیز ( موجودات ) با آبِ جَهنده ( آب پاش ) خود، ترس را می شوید ( پاک می کند ) و از بین می برد، و این چنین برای "همه آسیب" این آفریده ها درواخی ( سلامتی، آزادی از بیماری ) می آورد،
و بسیار نیکو و خشنود است، در حالی که او را پرستش می کنند
.
اوستا: مهریَشت ( میترایَشت ) ، بند124:
uzbāzāush paiti amerextīm
fravazaite mithrō yō vouru - gaoyaoitish
haca raoxshnāt garō - nmānāt
vāshem srīrem vavazānem hāmō - taxmem
vīspō - paēsem" zaranaēnem"
معنی: بازوان ( دست هایش ) را برای جانپاسی ( مراقبت ) از [پاکدینان]، میترا ( مِهر ) گشوده است ( به سوی بالا برده است )
کسی که دارای دشت های فراخ ( گسترده ) از گرزمان درخشان ( گروتمان، بالاترین آسمان یا بهشت روشنی ) است
گردونه ای زیبا و با گرداننده زرّین ( طلایی ) همه تخم ها ( هُما ) و "درمانگر همه دردهاست ( ویسپوبیش! ) "
خدا
راستش در زمان زرتشتیان این واژه استفاده می شده و با سایر کلمات تلفیق می شده مثلا هروسپ توان که میشه توانای مطلق یا هروسپ آگاه که آگاه مطلق . ولی تلفظ این کلمه رو اطلاع ندارم که احتمالا هَروَسب باشه
راستش در زمان زرتشتیان این واژه استفاده می شده و با سایر کلمات تلفیق می شده مثلا هروسپ توان که میشه توانای مطلق یا هروسپ آگاه که آگاه مطلق . ولی تلفظ این کلمه رو اطلاع ندارم که احتمالا هَروَسب باشه