هرمله

لغت نامه دهخدا

( هرملة ) هرملة. [ هََ م َ ل َ ] ( ع مص ) برکندن موی کسی را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || برکندن موی راو تراشیدن. ( منتهی الارب ). برکندن و بریدن موی و پر را. ( از اقرب الموارد ). || بی خرد گردیدن پیرزن از پیری. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || تباه گردیدن کار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بر کندن موی کسی را بر کندن موی را و تراشیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس