هرسم
لغت نامه دهخدا
هرسم. [ هََ رَ س َ ] ( اِخ ) ده مرکزی دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع در جنوب خاوری شاه آباد و 6 هزارگزی خاور باریکه نظام. دشتی است سردسیرو در حدود 1000 تن سکنه دارد. از چشمه معروف سراب هرسم مشروب میشود. محصول عمده اش گندم ، جو، چغندرقند،توتون ، ذرت ، صیفی و مختصری میوه است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
هَرسم در گویش مردمان قدیمی میمند به چیزهای بسیار بزرگ اطلاق می شد.