هرزمان

فرهنگ فارسی

هروقت هرساعت : (( آنکه مدام شیشهام ازپی عیش دادهاست شیشهام ازچه میبردپیش طبیب هرزمان. ) ) ( حافظ )

پیشنهاد کاربران

عمری ست تا من در طلب هر روز گامی میزنم - دست شفاعت هر زمان در نیکنامی میزنم ( حافظ )
هر زمان:
دمادم، دم به دم، یک ریز، پیوسته، پی در پی، همیشه، همواره
هر آن
Any time

بپرس