هرز دادن. [ هََ دَ ] ( مص مرکب ) هدر دادن. تلف کردن. روان کردن آب به زمین های لم یزرع. ( یادداشت به خط مؤلف ).
waste (فعل)ضایع کردن، ضعیف شدن، سیاه کردن، مصرف کردن، از بین رفتن، هرز دادن، حرام کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، بی نیرو و قوت کردن