هَر ده: قسمت پایانی کوه، نرسیده به قله کوه وکتل.
نمونه :شاید که به همان خموشی تا سال هر ده پیش آمده بودند ( کلیدر، ج۶، ص۱۷۰۰ )
محمدجعفر نقوی
نمونه :شاید که به همان خموشی تا سال هر ده پیش آمده بودند ( کلیدر، ج۶، ص۱۷۰۰ )
محمدجعفر نقوی
واژه هرده معمولا دربازیهای گروهی ( دوگروه بازیکن ) مثل الک دولک ویا گوبازی مخصوص گروهی بوده که درانتظار پیروزی تلاش میکند. ( هرده خور ) .
هَردَه/ hărdăh : بلندای کوه یا کتل
زبانزد:
نشده که فصل ییلاق - قشلاق، یا قشلاق - ییلاقات از این هَردَه بگذرند. . .
محمود دولت آبادی
کلیدر
زبانزد:
نشده که فصل ییلاق - قشلاق، یا قشلاق - ییلاقات از این هَردَه بگذرند. . .
محمود دولت آبادی
کلیدر
در زبان لری بختیاری به معنی
خورده - خرده
خورده - خرده