هردن بیر
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
واژه ای به ریخت [هردنبیر] نداشته و نداریم، درستِ این واژه همان هردمبیل است به چم شلخته و بی نظم.
[هر دَم بیل] در زندگی کشاورزیِ گذشته به کسی گفته می شد که در هر دم، به گونه ای بیل می زد، نمی توانست زمین را بطور یکنواخت و منظم بیل بزند درواقع با کارِ شلخته وار، زمین را تباه می کرد.
... [مشاهده متن کامل]
با گسترش معنایی واژه ی هردمبیل، این واژه برای هر آدم بی نظم و شلخته ای بکار رفته است.
[هر دَم بیل] در زندگی کشاورزیِ گذشته به کسی گفته می شد که در هر دم، به گونه ای بیل می زد، نمی توانست زمین را بطور یکنواخت و منظم بیل بزند درواقع با کارِ شلخته وار، زمین را تباه می کرد.
... [مشاهده متن کامل]
با گسترش معنایی واژه ی هردمبیل، این واژه برای هر آدم بی نظم و شلخته ای بکار رفته است.
هَرَدَن بیر
از هرکی یکی
در ترکی بهش قاراشمیش میگن که اونم به فارسی اومده
از هرکی یکی
در ترکی بهش قاراشمیش میگن که اونم به فارسی اومده