هردمبیل
/hardambil/
مترادف هردمبیل: بی ترتیب، بی قاعده، بی نظم
متضاد هردمبیل: مرتب
برابر پارسی: درهم بر هم، هرکه هرکه
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
اصطلاحات و ضرب المثل ها
آشفته و بی سر و سامان، درهم و برهم و بی نظم و قانون.
مترادف ها
بی مرام، هردمبیل، بی مسلک
هردمبیل
لا ابالی، بی قید، بی فکر، هردمبیل
هرزه، ژولیده، شلخته، هردمبیل، لوطی
هردمبیل
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
هردم بیل واژه ای تورکی است که هردن بیر بوده واز دو بخش هر دن یا دونه همان هر بار و بیر همان یک درست شده و به چم هر از چند گاه می باشد
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی هردمبیل از ریشه ی سه واژه هر دم و بیل فارسی هست هر و دم فارسی هستند واژه بیل هم از ریشه ی واژه پیل فارسی هست پ به ب تغییر کرده هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






واژه ی هردمبیل از ریشه ی سه واژه هر دم و بیل فارسی هست هر و دم فارسی هستند واژه بیل هم از ریشه ی واژه پیل فارسی هست پ به ب تغییر کرده هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






هردمبیل به گویش بختیاری یعنی بدون نظم و قاعده، نامنظم
به گویش اقلیدی یعنی قاطی پاتی بودن
هر دم به میل / خودخواه ، هرچیز مبنی بر میل وی ( تنببل ، خودرای و بی منطق )
هر دم به میلی/ خواست اش مدام عوض شود، میلش وقت به وقت تغییر کند، ( Maniac ) کسی که خلقش دم به دم دگرگونه باشد / قابل پیش بینی نبودن و بی قاعده در اراده و تمایلات
هر دم به میلی/ خواست اش مدام عوض شود، میلش وقت به وقت تغییر کند، ( Maniac ) کسی که خلقش دم به دم دگرگونه باشد / قابل پیش بینی نبودن و بی قاعده در اراده و تمایلات
هردم بیل درست نیست
این یک اصطلاح تورکیه و درست آن
هر دن بیر هست به معنای هر از گاهی یکی
کنایه از ناپیوسته بودنو بی نظم بودن
این یک اصطلاح تورکیه و درست آن
هر دن بیر هست به معنای هر از گاهی یکی
کنایه از ناپیوسته بودنو بی نظم بودن
[مستهجن ] کیری، [اصطلاح کنایه از] بی در و پیکر، بی قاعده، بی نظم، درهم بر هم، هرکه هرکه، بی سر و سامان، خر تو خر، بی حساب و کتاب، بلبشو، قاطی پاطی، قاراشمیش
هر یا ار همان آرد است
دمه، دادن به
بیل چرخ آسیاب است.
گندم و یا دانه ها را به جای ریختن روی سنگ آسیاب روی چرخ آبی آسیاب بریزند.
کار بی حاصل کردن است
دمه، دادن به
بیل چرخ آسیاب است.
گندم و یا دانه ها را به جای ریختن روی سنگ آسیاب روی چرخ آبی آسیاب بریزند.
کار بی حاصل کردن است
آرد یا ارده را به چرخ آسیاب دادن.
بین چرخ آبی آسیاب و سنگ آسیاب صفحه جدا کننده است برای جلوگیری از ریختن ارد به روی چرخ آسیاب هر این صفحه خراب شود آرد به روی چرخ می ریزد اصطلاحا
هر دمه بیل شده است
بین چرخ آبی آسیاب و سنگ آسیاب صفحه جدا کننده است برای جلوگیری از ریختن ارد به روی چرخ آسیاب هر این صفحه خراب شود آرد به روی چرخ می ریزد اصطلاحا
هر دمه بیل شده است
خر تو خر، شیر تو شیر، هر کی به هر کی، بی نظم و قاعده، بی حساب و کتاب، بی قانون و قاعده.
اصطلاح عامیانه ترکی هردن بیر به معنی بی نظم
بی سر و سامون
قاراشمیش
بی نظم
شلخته
درهم برهم
قاراشمیش
بی نظم
شلخته
درهم برهم
بی نظم بودن
بیل درست نیست؛مراجعه شود به
هردن بیر/هردن به معنی گاهگاه و بیر به معنای یک
در زبان ترکی
هردن بیر/هردن به معنی گاهگاه و بیر به معنای یک
در زبان ترکی
هردمبیل. ( هَ دَ ) رجوع شود به «هردن بیر».
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)