هربان. [ هََ رَ ] ( ع مص ) گریختن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شتافتن در راه رفتن. || دور شدن در زمین. || غرق شدن در کاری. ( اقرب الموارد ). || نیمه میخ فروشدن به زمین. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به هرب شود.