هَرای:بانگ. آواز مهیب. فریاد ترسناک.
نمونه: وواداشتن سوار را هم هنگام هَرای برکشیدند. ( کلیدر ج ۹ص ۲۶۹۰ ) //وهَرای گریه عباسجان رادر خود فرو خورد ( کلیدر ج ۹ص ۲۶۷۳ ) محمدجعفر نقوی
نمونه: وواداشتن سوار را هم هنگام هَرای برکشیدند. ( کلیدر ج ۹ص ۲۶۹۰ ) //وهَرای گریه عباسجان رادر خود فرو خورد ( کلیدر ج ۹ص ۲۶۷۳ ) محمدجعفر نقوی
این کهتر با داشتن دانشی ناچیز و بی ارزش درباره ی نظر عزیز بزرگوار حمید که نسبت به ریشه یابی واژگان در فرهنگ علامه دهخدا فرمودند هم نظر هستم و پیشنهاد این کهتر تلاش گروهی یکایک پارسی زبانان برای ریشه یابی و فهم واژگان است
... [مشاهده متن کامل]
بی تردید دانشمند بزرگ دهخدا گوهری گران سنگ در میان ایرانیان و پارسی زبانان به یادگار نهاده که همچون حکیم فردوسی کاری بس جاوید به سرانجام رسانده و پایداری زبان پارسی مرهون تلاش های این دو تن گشته گرچه پرچم دار و پیش قراول حکیم فردوسی بوده و هست و خواهد بود
به امید پیروزی و بهروزی برای همه ی پارسی زبانان
... [مشاهده متن کامل]
بی تردید دانشمند بزرگ دهخدا گوهری گران سنگ در میان ایرانیان و پارسی زبانان به یادگار نهاده که همچون حکیم فردوسی کاری بس جاوید به سرانجام رسانده و پایداری زبان پارسی مرهون تلاش های این دو تن گشته گرچه پرچم دار و پیش قراول حکیم فردوسی بوده و هست و خواهد بود
به امید پیروزی و بهروزی برای همه ی پارسی زبانان
هرای واژه ای کردی کرمانجی خراسان است که در موسیقی و ادبیات آن بسیار به کار رفته است. همچنین بخش هایی از موسیقی مقامی دوتارنوازی کرمانجی به نام هرای است.
هرای واژه ای فارسی است که وارد زبان طرکی شده است. در هیچ کتاب طرکی واژه هارای به کار نرفته است. در زبان طرمی به بازار ، پازار مگویند که دقیقن از فارسی برداشته اند یا به بازار ، چارشه می گویند که انرا هم
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
چهارسوی فارسی است. این اشتباه رایج در لغت دهخدا دیده میشود که بدون اینکه ریشه یابی کنند واژه ها را در اکثر موارد به نقل قول ها اعتماد کرده است. هیچ واژه ای اصیل طرکی وچود ندارد همه واژه های طرکی از فارسی عربی مغولی چینی و غیره گرفته شده است
هَرای/hăr�i : بانگ
مانند/ هرایی بیابانی می توانی یله بدهی.
کلیدر
محمود دولت آبادی
مانند/ هرایی بیابانی می توانی یله بدهی.
کلیدر
محمود دولت آبادی
هرای در لغت نامه ی دهخدا :
هرا: آواز مهیب مانند آواز سباع و وحوش. ( برهان قاطع )
لغت نامه ی دهخدا
زیر نطر: دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی
در گویش آذری:
هارای: هرا، داد، غریو، فریاد، قیه، جار، بانگ، هیاهو، بانگ سهمگین.
... [مشاهده متن کامل]
کمک، مرد
فرهنگ آذربایجانی - فارسی
بهزاد بهزادی
نشر: فرهنگ معاصر
هرا: آواز مهیب مانند آواز سباع و وحوش. ( برهان قاطع )
لغت نامه ی دهخدا
زیر نطر: دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی
در گویش آذری:
هارای: هرا، داد، غریو، فریاد، قیه، جار، بانگ، هیاهو، بانگ سهمگین.
... [مشاهده متن کامل]
کمک، مرد
فرهنگ آذربایجانی - فارسی
بهزاد بهزادی
نشر: فرهنگ معاصر
هرای/hăr�i : بانگ
مانند: خوش آنکه غریوی از دل بر آرد و در پهنای شب و بیابان رها کند. هرای. . .
کلیدر
محمود دولت آبادی
مانند: خوش آنکه غریوی از دل بر آرد و در پهنای شب و بیابان رها کند. هرای. . .
کلیدر
محمود دولت آبادی
هرایه یئتماق=به داد کسی رسیدن معنی میدهد
و هرای یک کلمه ی ترکی، آذری ست به معنی به دادم برس
و هرای یک کلمه ی ترکی، آذری ست به معنی به دادم برس
یک معنی هرای یعنی فریاد و غرّش
در دیوان حکیم فردوسی آغاز داستان بیژن و منیژه بیت سینزده آمده است
نه آواز مرغ و نه هرّای دد
زمانه زبان بسته از نیک و بد
در دیوان حکیم فردوسی آغاز داستان بیژن و منیژه بیت سینزده آمده است
نه آواز مرغ و نه هرّای دد
زمانه زبان بسته از نیک و بد
" هرای "؛ ای واژه ترکی یا آذری است و به معنای "فریاد"، "هوار"، "داد" و "های و هوی" به کار می رود. در برخی لهجه های آذری یا ترکی، "هارای" هم تلفظ می شود.