هراسیده. [ هََ دَ / دِ ] ( ن مف ) ترسیده. بیمناک. ( یادداشت به خط مؤلف ).- هراسیده دل ؛ آنکه دلش نگران و ترسان است. به دل ترسان : که تا پیل گردد هراسیده دل نیارد نهادن پی از سوی گل.اسدی.
نهیب زدهسهم زده . [س َ زَ دَ / دِ ] ( ن مف ) ترسیده . بیمناک :سهم زده کرگدن از گردنشگور ز دندان گوزن افکنش . نظامی .+ عکس و لینک