هذیل

لغت نامه دهخدا

هذیل. [ هَُ ذَ ] ( اِخ ) ابن مسعرالانصاری مکنی به ابوعبداﷲ تابعی است. ( یادداشت به خط مؤلف ).

هذیل. [ هَُ ذَ ] ( اِخ ) یکی از بنی الحارث که بقولی رسول ( ص ) دختر او را به زنی گرفت. ( یادداشت به خط مؤلف ). هذیل بن حکم ، مکنی به ابوالمنذر بوده. ( یادداشت مؤلف ). نام صحابی است که پدر و مادرش هر دو مقعد بودند. ( منتهی الارب ).

هذیل. [ هَُ ذَ ] ( اِخ ) ابن مدرکةبن الیاس بن مضر پدر حیی است از مضر و هُذَلی منسوب است به وی. ( منتهی الارب ). بنوهذیل قبیله ای هستند وسیع که شامل بطون کثیره اند و نسبت به آنها را «هذلی » گویند. ( از صبح الاعشی ج 1، ص 348 ) :
یک جوانی راگزید او از هذیل
میر لشکر کردش و سالار خیل.
مولوی.
رجوع به هذلی شود.

فرهنگ فارسی

نام قبیله ای از عرب که منسوب به آنها را هذلی گویند .

دانشنامه آزاد فارسی

هُذَیل
قبیلۀ قبایل عدنانی، از اعراب مضر، از اعقاب هذیل بن مدرکه بن الیاس، جد پانزدهم پیامبر اسلام (ص)، مرکب از تیره های بنوسعد، لحیان، بنوصاهله، و بنوسعید. عبدالله بن مسعود، صحابی معروف و علی بن حسین مسعودی از بنوصاهله بودند. خاندان بزرگ بنوسعید حله از نسل عبدالله بن مسعود بودند. هذیلیان پیش از اسلام در جوار طائف و آن قسمت از تهامه که مابین مکه و مدینه واقع است، سکونت داشتند. گروهی از مردم هذیل در کوه عروان، در اطراف طائف، به سر می بردند. بسیاری از هذیلیان، پس از ظهور اسلام در نقاط مختلف پراکنده شدند. جماعاتی از اینان در شمال افریقا سکونت دارند. شعرای این قبیله را در اصطلاح ادبیات عرب هذلیون می نامند.

پیشنهاد کاربران

بپرس