هذیان گفتن. [ هََ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) بیهوده گفتن در هنگام بیماری. ( یادداشت به خط مؤلف ) : گفتی آن را به خواب دیده ستم یا کسی گفت پیش من هذیان.فرخی.آنکه تا روز همه شب سخنان راست کندچون به دیوان تو اندر شد گوید هذیان.فرخی.|| گفتن سخنان نامعقول و ناپسند. ( یادداشت به خط مؤلف ).
(مصدر ) بیهودهگفتن درهنگام بیماری و جز آن : ((گفتی آنرا بخواب دیدستم یاکسی گفت نپیش من هذیان . ) ) ( فرخی )
hallucinate (فعل)اشتباه کردن، هذیان گفتن، حالت هذیانی پیدا کردن، هذیانی شدن، گرفتار اوهام و خیالات شدن