هدیه کردن. [ هََ دْ / هَِ دْ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به رسم هدیه و بخشش چیزی به کسی دادن : جان مرا هدیه کرد بوی سر زلف یار از نفحات ربیع در حرکات صبا.
خاقانی.
زان لب چون آتش تر هدیه کن یک بوس خشک گرچه بر آتش ترا مهری ز عنبر ساختند.
خاقانی.
رجوع به هدیه شود.
فرهنگ فارسی
(مصدر ) بعنوان پیشکشی وتحفه چیزی بکسی دادن : (( زان لب چون آتش هدیهکن یک بوس خشک گرچه بر آتش ترا مهری زعنبر ساختند. ) ) (خاقانی )