هدید. [ هََ ] ( ع ص ) مرد دراز. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) بانگ. ( منتهی الارب ). دوی الهاد و دوی الصوت. ( اقرب الموارد ). فدید. رجوع به فدید شود. || ( مص ) بانگ برآوردن دیوار و جز آن وقت فرورفتن. ( منتهی الارب ). هده. بانگ کردن و بیوفتیدن دیوار و جز آن. ( تاج المصادر بیهقی ).