aim (فعل)رسیدن، شمردن، دانستن، قراول رفتن، ارزیابی کردن، نایل شدن، به نتیجه رسیدن، قصد داشتن، هدف گیری کردن، نشانه گرفتنtarget (فعل)هدف گیری کردنdispart (فعل)جدا کردن، هدف گیری کردن، شکافتن، تقسیم شدن، منقسم کردن، جدا شدن
Point یکی دیگر از این معنی هدف قرار دارد ولی pointed گذاشته ی هدف قرار دارد Thank you so much+ عکس و لینک