هدایت تلویزیونی ( TGM ) نوعی سیستم هدایت موشک با استفاده از دوربین تلویزیونی در موشک یا بمب های گلایدی است که پس از شلیک، سیگنال هایی را به محل سکوی پرتاب خود می فرستد. در آن جا، یک افسر تسلیحات یا هدف گیری بمب، تصویر را روی صفحهٔ تلویزیون، تماشا می کند و اصلاحات را روی موشک، معمولاً از طریق یک لینک کنترل رادیویی، ارسال می کند؛ بنابراین، هدایت تلویزیونی، یک روش هدایت خودکار موشک و بمب نیست.
این مفهوم برای نخستین بار توسط آلمانی ها در طول جنگ جهانی دوم به عنوان یک سلاح ضدکشتی هواپایه بررسی شد. این روش، هواپیمای پرتاب گر بمب یا موشک را به طور ایمن از برد توپ های ضدهوایی مستقر در سایت هدف، دور نگه می داشت. بهترین نمونهٔ توسعه یافتهٔ آلمان ها، هنشل ۲۹۳ بود که در نسخه های هدایت تلویزیونی، به مرحلهٔ عملیاتی نرسید. ایالات متحده نیز در طول این جنگ، تسلیحات مشابهی به ویژه جی بی - ۴ و تی دی آر اینتراستِیت را آزمایش کرد اما فقط تعداد کمی از آن ها به صورت تجربی آزمایش شدند.
چندین سیستم هدایت تلویزیونی، بعد از جنگ، به صورت عملیاتی مورد استفاده قرار گرفتند. مدل Blue Boar بریتانیا پس از آزمایش های گسترده لغو شد، اما این طرح، بعداً مورد بازنگری قرار گرفت و برای ایفای نقش ضدکشتی، با موشک مارتل، یک پارچه شد. ای جی ام - ۶۲ وال آی ایالات متحده نیز یک سیستم مشابه است که به یک بمب بدون منبع نیرو متصل است. موشک خا - ۲۹ شوروی نیز عملکرد مشابهی با این سیستم دارد.
هدایت تلویزیونی هرگز به طور گسترده ای مورد استفاده قرار نگرفت، زیرا معرفی بمب های هدایت لیزری و جنگ افزارهای مبتنی بر جی پی اس به طور کلی جایگزین آن ها شده اند. با این حال، این گونه جنگ افزارها، در مواقعی خاص که رویکردهایی خاص یا دقت بیشتری مورد نیاز است، مفید هستند. یکی از موارد معروف به کارگیری جنگ افزارهای هدایت تلویزیونی، در جریان بمباران چاه های نفت عراق و نشت نفت در طول جنگ خلیج فارس بود که نیاز به دقت بالایی داشت.
در اوایل دهه ۱۹۶۰، ماترا و هاوکر سیدلی شروع به همکاری بر روی یک موشک ضد رادار دوربرد با قدرت بالا به نام مارتل کردند. در مقایسه با ای جی ام - ۴۵ شرایک ایالات متحده، مارتل برد بسیار بیشتری داشت و تا ۶۰ کیلومتر ( ۳۷ مایل ) برد داشت اما نسخه های اولیهٔ شرایک، تنها ۱۰ مایل ( ۱۶ کیلومتر ) برد داشتند. کلاهک جنگی مارتل، ۱۵۰ کیلوگرم ( ۳۳۰ پوند ) بود و کلاهک جنگی شرایک، ۱۴۵ پوند ( ۶۶ کیلوگرم ) وزن داشت. [ ۱]



این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین مفهوم برای نخستین بار توسط آلمانی ها در طول جنگ جهانی دوم به عنوان یک سلاح ضدکشتی هواپایه بررسی شد. این روش، هواپیمای پرتاب گر بمب یا موشک را به طور ایمن از برد توپ های ضدهوایی مستقر در سایت هدف، دور نگه می داشت. بهترین نمونهٔ توسعه یافتهٔ آلمان ها، هنشل ۲۹۳ بود که در نسخه های هدایت تلویزیونی، به مرحلهٔ عملیاتی نرسید. ایالات متحده نیز در طول این جنگ، تسلیحات مشابهی به ویژه جی بی - ۴ و تی دی آر اینتراستِیت را آزمایش کرد اما فقط تعداد کمی از آن ها به صورت تجربی آزمایش شدند.
چندین سیستم هدایت تلویزیونی، بعد از جنگ، به صورت عملیاتی مورد استفاده قرار گرفتند. مدل Blue Boar بریتانیا پس از آزمایش های گسترده لغو شد، اما این طرح، بعداً مورد بازنگری قرار گرفت و برای ایفای نقش ضدکشتی، با موشک مارتل، یک پارچه شد. ای جی ام - ۶۲ وال آی ایالات متحده نیز یک سیستم مشابه است که به یک بمب بدون منبع نیرو متصل است. موشک خا - ۲۹ شوروی نیز عملکرد مشابهی با این سیستم دارد.
هدایت تلویزیونی هرگز به طور گسترده ای مورد استفاده قرار نگرفت، زیرا معرفی بمب های هدایت لیزری و جنگ افزارهای مبتنی بر جی پی اس به طور کلی جایگزین آن ها شده اند. با این حال، این گونه جنگ افزارها، در مواقعی خاص که رویکردهایی خاص یا دقت بیشتری مورد نیاز است، مفید هستند. یکی از موارد معروف به کارگیری جنگ افزارهای هدایت تلویزیونی، در جریان بمباران چاه های نفت عراق و نشت نفت در طول جنگ خلیج فارس بود که نیاز به دقت بالایی داشت.
در اوایل دهه ۱۹۶۰، ماترا و هاوکر سیدلی شروع به همکاری بر روی یک موشک ضد رادار دوربرد با قدرت بالا به نام مارتل کردند. در مقایسه با ای جی ام - ۴۵ شرایک ایالات متحده، مارتل برد بسیار بیشتری داشت و تا ۶۰ کیلومتر ( ۳۷ مایل ) برد داشت اما نسخه های اولیهٔ شرایک، تنها ۱۰ مایل ( ۱۶ کیلومتر ) برد داشتند. کلاهک جنگی مارتل، ۱۵۰ کیلوگرم ( ۳۳۰ پوند ) بود و کلاهک جنگی شرایک، ۱۴۵ پوند ( ۶۶ کیلوگرم ) وزن داشت. [ ۱]




wiki: هدایت تلویزیونی