هداب

لغت نامه دهخدا

هداب. [ هَُدْ دا ] ( ع ص ) درمانده گران سنگ کندخاطر. ( منتهی الارب ). الغبی الثقیل. ( اقرب الموارد ). || گرانجان. ( منتهی الارب ) || ( اِ ) برگی که پهنا ندارد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ج ، هِداب. ( منتهی الارب ). || ریشه و پرزه جامه که از پهنای آن باقی ماند. ( منتهی الارب ). هداب الثوب ؛ الخیوط التی تبقی فی طرفیه من عرضه دون الحاشیة. ( اقرب الموارد ). || هداب النخل ؛ شاخهای آن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

هداب. [ هَِ ] ( ع اِ ) ج ِ هُدّاب. ( منتهی الارب ). رجوع به هُدّاب شود. || ج ِ هَدَب. ( منتهی الارب ). رجوع به هدب شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس