هدء

لغت نامه دهخدا

هدء. [ هََ دْءْ ] ( ع مص ) آرام گردیدن حرکت یا صدا یا جز آن. ( اقرب الموارد ). آرمیدن. || ( اِ ) خوی. ( منتهی الارب ). خصلت. ( اقرب الموارد ). || سیرت. رجوع به هدی شود. || اول شب تا یک ثلث آن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

هدء. [ هَُ دْءْ ] ( ع مص ) آرمیدن. ( منتهی الارب ). رجوع به هدوء شود. || ( اِ ) قسمتی از اول شب. گویند: اتانا بعد هدء من اللیل و بعد ما هدا الناس ؛ یعنی پس از آنکه مردم خفتند. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس