هجوم اوردن


برابر پارسی: ( هجوم آوردن ) تاختن، تازیدن

معنی انگلیسی:
infest, overrun

فرهنگ فارسی

( هجوم آوردن ) (مصدر ) حمله کردن بدشمن : ((در آغوش دوعالم غنچ. زخمی نمی گنجد هجوم آورده بردلها زبس تاراج مژگانش . ) )

واژه نامه بختیاریکا

( هجوم آوردن ) تَتِستِن؛ لی لاکِستِن؛ لیلکِستِن؛ گِرِّ پیت کردن؛ گِزله کردن؛ شورنیدِن

مترادف ها

raid (فعل)
یورش اوردن، هجوم اوردن

swarm (فعل)
ازدحام کردن، هجوم اوردن

فارسی به عربی

مداهمة

پیشنهاد کاربران

invade: هجوم بردن
evade: قسر در رفتن
هردود کشیدن ؛ با خشم و شتاب بسوی کسی رفتن . حمله کردن همراه با فریاد و غریو. ( از یادداشتهای مؤلف ) .
حمله بردن
حمله ور شدن

یورش
هجوم:حمله
هجوم آوردن:حمله ور شدن، حمله کردن
و کلمه شورش هم درست مثل کلمه هجوم معنا میشود
ناگهانی امدند

بپرس