هجو دین

پیشنهاد کاربران

هجو دین یا مسخره کردن دین نوعی از هجویات است که به تمسخر اعتقادات مذهبی می پردازد. از ابتدای تاریخ ادبیات، دین به همراه سیاست و سکس سه موضوع اصلی هجو ادبی بوده است. هجو روحانیان دینی گونه ای از هجو سیاسی محسوب می شود، در حالی که هجو دینی برداشت های ارتجاعی از دین را نقد می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

اوج هجو دینی در غرب با وقوع رنسانس و آثار چاوسر، اراسموس و دورر هم زمان بود.
• مجموعه داستان های افسانه های کنتربری اثر جفری چاوسر
• در ستایش دیوانگی اثر اراسموس
• رمان قصهٔ یک لاوک نوشتهٔ جاناتان سوییفت
• نمایش نامه تارتوف اثر مولیر
• ولتر آثار زیادی در هجو نگرش دینی دارد.
بسیاری از رباعیات منسوب به خَیّام نیشابوری را می توان نمونه هایی از هجو دین دانست.
وین کوزه گر دهر چنین جام لطیف / می سازد و باز زمین می زندش!
سروده های ابولعلاء معری نیز کفرآمیز است؛ برای نمونه
اثنان اهل عرض؛ ذو عقل بلا / دین و آخر دین لا عقل له!
که یعنی: مردم زمین دو دسته اند: دارایان عقل که دین ندارند و دین داران که عقل ندارند که این سروده خود نشان دهنده اندیشه های اوست.
روشن فکران عصر مشروطه، نقد دین را به عنوان یکی از عوامل عقب ماندگی جامعه ضروری می دانستند. دهخدا در چرند و پرند به زبان عامیانه ای می نویسد:
«ای مردمکان برای خاطر خدا به فریاد من برسید… من بچه بودم پیش یک آخوند خانه شاگرد شدم… در کتاب نوشته بود هر کس دین ندارد جهنم می رود.
از آخوند پرسیدم: دین چیست؟ گفت: اسلام. بعد بزرگ شدم… رفتم خانهٔ امام جمعه، خرج می داد پول هم می داد… وقف مدرسهٔ مروی را می خواست پس بگیرد… همه می گفتند دین رفت. معطل شدم که چطور…؟ تا فهمیدم… دین ملک وقف است. در بازار هم شنیدم می گویند: دین از دست رفت. گردیدم تا فهمیدم مجتهد میرزا حسن می خواهد برود. گمان کردم دین میرزا حسن است… یک روز هم در شابدالعظیم طلاب می گفتند دین رفت، چون سر احمد قهوه چی میان سالارالدوله و آقازادهٔ مجتهد جنگ و جدال است، این بار خیال کردم دین احمد قهوه چی است… یک روزی هم خانهٔ یک شیرازی روضه بود. یکنفر می گفت: سه هزار تومان پیش شیخ امانت گذاشته ام حاشا کرده. دین رفت… باری سرگردان مانده ام که آیا دین کدام است؟ … برای خاطر خدا و آفتاب قیامت به من بگویید که من از جهنم می ترسم. »

هجو دین
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/هجو_دین

بپرس