هجف
لغت نامه دهخدا
هجف. [ هَِج َف ف ] ( ع ص ) شترمرغ سالخورده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || درشت اندام گران سنگ از شترمرغ و از مردم. ( منتهی الارب ). جافی الثقیل من النعام و من الناس. ( اقرب الموارد ). || دراز سطبر و فراخ شکم. ( منتهی الارب ). الرغیب الجوف. ( اقرب الموارد ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید