هجرع

لغت نامه دهخدا

هجرع. [ هَِ رَ / هََ رَ ] ( ع ص ) گول. ( منتهی الارب ). احمق. ( اقرب الموارد ). || درازبالای سبک گوشت. ( منتهی الارب ). طویل ممشوق. ( اقرب الموارد ). || دیوانه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || درازقامت لنگ. ( منتهی الارب ). || سگ سلوقی خفیف چست. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس