هجراء

لغت نامه دهخدا

هجراء. [ هََ ] ( ع اِ ) سخن زشت و بیهوده. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از معجم البلدان ). کلام قبیح. ( اقرب الموارد ). هجر. || کفایت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || فائده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غناء. ( اقرب الموارد ): «ما عنده غناء ذلک و لا هَجْراؤُه ُ»؛ یعنی نیست در نزد وی کفایت و لیاقت و توانایی این کار. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ).

پیشنهاد کاربران

بپرس