هتم
لغت نامه دهخدا
هتم. [ هََ ت َ ]( ع مص ) شکسته شدن دندان پیشین از بن : هتم الرجل هتما؛ شکسته شد دندانهای پیشین آن مرد از ریشه. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ) ( معجم متن اللغة ). || شکسته شدن اطراف دندان.( تاج العروس ) ( معجم متن اللغة ). کان اهتم الثنایا.
هتم. [ هَُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اَهتَم و هَتماء. ( اقرب الموارد ). رجوع به اَهتَم و هَتماء شود.
فرهنگ فارسی
وهتمائ
فرهنگ معین
دانشنامه آزاد فارسی
هَتم
(در لغت به معنای شکستن دندان پیشین) اصطلاحی در عروض. از زحاف های عروضی، و آن اجتماع دو زحاف قصر و حذف در «مفاعلین» است که با حذف «یلن» از آن، به جای «مفاع» باقی مانده، «فعول» گذارند. رکن تحت زحاف هتم را اَهْتَم گویند.
(در لغت به معنای شکستن دندان پیشین) اصطلاحی در عروض. از زحاف های عروضی، و آن اجتماع دو زحاف قصر و حذف در «مفاعلین» است که با حذف «یلن» از آن، به جای «مفاع» باقی مانده، «فعول» گذارند. رکن تحت زحاف هتم را اَهْتَم گویند.
wikijoo: هتم
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید