هبیغ

لغت نامه دهخدا

هبیغ. [ هََ ب َی ْ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) زن بدکاری که دست لمس کننده را رد نکند. هبیغة. || دره بزرگ.هبیغة. || رود بزرگ. ( معجم متن اللغة ).

پیشنهاد کاربران

بپرس