هبکه

لغت نامه دهخدا

( هبکة ) هبکة. [ هَُ ب َ ک َ ] ( ع ص ) مرد احمق و گول. ( ناظم الاطباء ). گول. ( منتهی الارب ). احمق. ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ) ( تاج العروس ). نادان. بیخرد. || زمین نرم که در آن پای فرورود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). زمین که پای در آن فرورود. ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ) ( تاج العروس ).

پیشنهاد کاربران

بپرس