هبوع
لغت نامه دهخدا
هبوع. [ هَُ ] ( ع اِمص ) رفتار خر کند که تیزرو نباشد. ( ناظم الاطباء ). رفتار خرخاصة. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || بناگاه فراپیش آمدگی قوم از هرجای. ( ناظم الاطباء ).
هبوع. [ هََ ] ( ع ص ) شتری که در رفتن شتاب کند و با کمک گردن رود. ( معجم متن اللغة ) ( اقرب الموارد ) ( لسان العرب ). ابن اعرابی گوید :
و انی لاطوی الکشح من دون ما انطوی
و اقعط بالخرق الهبوع المراجم.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید