هاژیدن

لغت نامه دهخدا

هاژیدن. [ دَ ] ( مص ) هازیدن. گریستن و گریه کردن. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). || نگریستن و نگاه کردن. ( برهان ) ( آنندراج ). || حیران بودن. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). به معنی گریستن ، یعنی گریه کردن ، تصحیف خوانی نگریستن است. رجوع به هازیدن شود. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(دَ ) (مص ل . )= هاژوییدن : متحیر شدن ، درماندن .

فرهنگ عمید

۱.حیران شدن، فروماندن.
۲. گریستن.

پیشنهاد کاربران

هاژیدن : هاجیدن از بن هاج و اصلاحاً با واج با هم بکار می رود به معنی هاج و واج شدن= گیج شدن ، متحیر شدن، حیران

بپرس