هاچیدن

لغت نامه دهخدا

هاچیدن. [ دَ ] ( مص ) گرفتن. || ربودن. || خشک کردن. || پژمردن. || سرد شدن و افزون گشتن سرما. ( ناظم الاطباء ). || بریان کردن. ( فرهنگ شعوری ج 2 ورق 431 ص الف ).

فرهنگ فارسی

گرفتن . یا ربودن

پیشنهاد کاربران

در پارسی میانه: هاچیتن / هاختن
در پارسی نو: هازیدن / هاختن
معنی: هدایت کردن
هاچیدن ، هاچش : سوق دادن ، تحریک کردن ، ترغیب کردن ؛ برانگیختن ، هدایت کردن