هاوی
لغت نامه دهخدا
هاوی. ( ع ص ) هوادار. ذوالهواء. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || ( اِ ) حرف الف از حروف الفبا را گویند به جهت وسعت داشتن مخرج آن برای هوا در هنگام تلفظ. ( المنجد ) ( معجم متن اللغة ) ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
این از ریشه هوا هست و محتوا هم از هوا فارسی اومده دانشمندا ایرانی که مسلمون شدن اومدن برای عربی واژه سازی کردن و هوا رو به محتوا براشون دگرش دادن همه واژگان عربی از فارسی گرفته شدن و برخیش آنچنان هم ریخته شده که دونستن اینکه از کدوم واژه پارسی تابیده شده یا دگرش یافته بسیار سخت هست