هاوکینْگ، استیون (۱۹۴۲- 14 مارس 2018م)(Hawking, Stephen)
هاوکینْگ، استیون
فیزیک دان انگلیسی. تحقیقاتش در زمینۀ نسبیت عام، به ویژه نظریۀ میدان گرانش، منجربه جست وجوی نظریۀ کوانتومی گرانش برای توضیح سیاه چاله ها و مِهبانگ به منزلۀ تکینگیهایی شده است که در نظریۀ کلاسیک نسبیت توضیح کافی ندارند. در ۱۹۸۸، کتابی با عنوان تاریخچۀ زمان منتشر کرد که شرحی از کیهان شناسی برای عامۀ مردم است و در سطح بین المللی پرفروش شد. بعد از آن نیز سرشت فضا و زمان (۱۹۹۶) را با همکاری راجر پن روز نوشت. هاوکینگ بر آن بوده است که ترکیبی جامع از مکانیک کوانتومی و نظریۀ نسبیت به دست دهد. این هدف در حدود زمان انتشار کتاب اثرگذارش با عنوان ساختار بزرگ مقیاس فضا ـ زمان (۱۹۷۳) شکل گرفت. جی اف الیس در نوشتن این کتاب با او همکاری کرد. مهم ترین نتیجه ای که هاوکینگ به دست آورد (۱۹۷۴) این بود که سیاه چاله ها می توانند ذراتی را به صورت تابش گرمایی گسیل کنند. این تابش گرمایی به تابش هاوکینگ معروف شده است. هاوکینگ در آکسفورد انگلستان زاده شد. در دانشگاه های آکسفورد و کیمبریج درس خواند و در ۱۹۷۹، استاد ریاضی دانشگاه کیمبریج شد. جوان بود که به بیماری اعصاب حرکتی، نوع نادری از فلج وخیم ترشونده دچار شد و اکنون از صندلی چرخ دار و تجهیزات ارتباطاتی استفاده می کند. موفقیت آمیزترین تحقیق هاوکینگ در زمینۀ سیاه چاله ها بود. سیاه چاله ستاره ای است که مرحلۀ رُمبش گرانشی را کاملاً از سر گذرانده است و میدان گرانی آن به قدری شدید است که هیچ چیز، حتی نور، نمی تواند از آن بگریزد. از ۱۹۷۴ به بعد، هاوکینگ به مطالعۀ رفتار ماده در مجاورت بی فاصلۀ سیاه چاله پرداخته است. او برای تابش هاوکینگ گسیل شونده از سیاه چاله ها توضیحی فیزیکی مطرح کرده است که در آن، از مفهوم کوانتوم مکانیکی ذرات مجازی استفاده می شود. این ذرات به صورت زوج ذره ـ پادذره وجود دارند و فضای تهی را پرمی کنند. نظر هاوکینگ این است که وقتی چنین زوجی در نزدیکی سیاه چاله تشکیل می شود، نیمی از آن ممکن است در سیاه چاله ناپدید شود و نیمی دیگر برجای می ماند و می تواند به فضای نامتناهی بگریزد. این نیمه را ناظر دوردست به صورت تابش گرمایی مشاهده می کند.
هاوکینْگ، استیون
فیزیک دان انگلیسی. تحقیقاتش در زمینۀ نسبیت عام، به ویژه نظریۀ میدان گرانش، منجربه جست وجوی نظریۀ کوانتومی گرانش برای توضیح سیاه چاله ها و مِهبانگ به منزلۀ تکینگیهایی شده است که در نظریۀ کلاسیک نسبیت توضیح کافی ندارند. در ۱۹۸۸، کتابی با عنوان تاریخچۀ زمان منتشر کرد که شرحی از کیهان شناسی برای عامۀ مردم است و در سطح بین المللی پرفروش شد. بعد از آن نیز سرشت فضا و زمان (۱۹۹۶) را با همکاری راجر پن روز نوشت. هاوکینگ بر آن بوده است که ترکیبی جامع از مکانیک کوانتومی و نظریۀ نسبیت به دست دهد. این هدف در حدود زمان انتشار کتاب اثرگذارش با عنوان ساختار بزرگ مقیاس فضا ـ زمان (۱۹۷۳) شکل گرفت. جی اف الیس در نوشتن این کتاب با او همکاری کرد. مهم ترین نتیجه ای که هاوکینگ به دست آورد (۱۹۷۴) این بود که سیاه چاله ها می توانند ذراتی را به صورت تابش گرمایی گسیل کنند. این تابش گرمایی به تابش هاوکینگ معروف شده است. هاوکینگ در آکسفورد انگلستان زاده شد. در دانشگاه های آکسفورد و کیمبریج درس خواند و در ۱۹۷۹، استاد ریاضی دانشگاه کیمبریج شد. جوان بود که به بیماری اعصاب حرکتی، نوع نادری از فلج وخیم ترشونده دچار شد و اکنون از صندلی چرخ دار و تجهیزات ارتباطاتی استفاده می کند. موفقیت آمیزترین تحقیق هاوکینگ در زمینۀ سیاه چاله ها بود. سیاه چاله ستاره ای است که مرحلۀ رُمبش گرانشی را کاملاً از سر گذرانده است و میدان گرانی آن به قدری شدید است که هیچ چیز، حتی نور، نمی تواند از آن بگریزد. از ۱۹۷۴ به بعد، هاوکینگ به مطالعۀ رفتار ماده در مجاورت بی فاصلۀ سیاه چاله پرداخته است. او برای تابش هاوکینگ گسیل شونده از سیاه چاله ها توضیحی فیزیکی مطرح کرده است که در آن، از مفهوم کوانتوم مکانیکی ذرات مجازی استفاده می شود. این ذرات به صورت زوج ذره ـ پادذره وجود دارند و فضای تهی را پرمی کنند. نظر هاوکینگ این است که وقتی چنین زوجی در نزدیکی سیاه چاله تشکیل می شود، نیمی از آن ممکن است در سیاه چاله ناپدید شود و نیمی دیگر برجای می ماند و می تواند به فضای نامتناهی بگریزد. این نیمه را ناظر دوردست به صورت تابش گرمایی مشاهده می کند.