هامون گردانیدن. [گ َ دَ ] ( مص مرکب ) مسطح و هموار ساختن زمین. صاف کردن :... و طرق یأجوج بلا از فرسنگها موانعو عوایق پاک و هامون گردانید. ( تاریخ سلاجقه کرمان محمدبن ابراهیم ). || خراب و ویران کردن.