هاله شدن. [ ل َ / ل ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) هاله زدن. به دور چیزی گرد شدن : بیا ساقی آن رشک ماه تمام که شد هاله بر گرد آن دور جام.قاسمی گنابادی ( از ارمغان آصفی ).
(مصدر ) هاله افتادن : (( بیا ساقی آن رشک ماه تمام که شد هاله بر گرد آن دور جام . ) ) ( قاسمی گنابادی )