هاله سیاه ( به انگلیسی: The Black Halo ) هفتمین آلبوم استودیویی گروه متال آمریکایی کملوت است که در ۱۵ مارس ۲۰۰۵ توسط شرکت نشر موسیقی استیمهمر رکوردز منتشر شد. [ ۱] این آلبوم دومین آلبوم مفهومی گروه و ادامه و پایانی است بر آلبوم اپیکا که پیش از این منتشر شده بود. هر دو آلبوم برداشتی آزاد از داستان فاوست اثر گوته است.
• آریل ( روی خان )
• مفیستو ( شگرث )
• مارگریت ( سیمونه سیمونس )
• هلنا ( مری یانگ بلاد )
آریل پس از مرگ هلنا و مقصردانستن خود در این باره دچار اندوه و ضعف اراده شده است و مفیستو مارگریت را که دختری زیبارو و شبیه به هلنا است بر او عرضه داشته و راه را برای اغواگری های او هموار می سازد. آریل در دام مفیستو می افتد و او بار دیگر اختیار آریل را در دست می گیرد. آریل و مارگریت با یکدیگر در بسترند که آریل ناگهان درمی یابد دختری که با او خوابیده است هلنا نیست. او که بار دیگر مرگ هلنا را به یاد آورده است دچار غم و اندوه می شود. آریل به مارگریت می گوید که گمان می برده او همان هلنا است و از آنجا که آریل تنها به هلنا عشق می ورزد بهتر است که مارگریت او را فراموش کند. او سپس مارگاریت را ترک می کند و از آنجا خارج می شود.
آریل که ذهنش بار دیگر مشغول این مسئله شده که چرا باید او که با نیتی نیک و تنها در جستجوی یافتن حقیقت نهایی پای در این سفر نهاده با چنین دشواری هایی روبه رو شود به این نتیجه می رسد که امکان ندارد او پاسخش را در این جهان بیابد و حقیقت نهایی باید جایی در بهشت باشد. اما او گناهانی را که انجام داده و معامله ای که با مفیستو کرده است را به یاد می آورد و درمی یابد که دیگر هرگز نمی تواند به بهشت وارد شود. در این زمان است که آریل درمی یابد چقدر تنها است پس با ناامیدی خدا را صدا زده و از شهر خارج می شود. او در سرگردانی خود می فهمد که سرچشمهٔ تمامی این درد و رنج ها خود اوست و اینکه دیگر امکان توبه برای او وجود ندارد. پس بار دیگر به پیش مفیستو باز می گردد. مهتاب است و آریل در بیرون از قلعهٔ مفیستو به این می اندیشد که که آیا چیزی جز مرگ و تباهی در انتظارش خواهد بود؟ او که دیگر اینک از تاریکی نمی هراسد مفیستو را به چالش کشیده و او را دروغگو و خائن خطاب می کند. آریل بار دیگر پای در جادهٔ راستی می گذارد گرچه شاید دیگر برای رهایی از لعنت ابدی خیلی دیر شده باشد. او می فهمد که هر انسانی در طول زندگیش همچون او با پرسش هایی از این دست روبه رو می شود و ناگهان درمی یابد که «عشق» همان حقیقت جهانی است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف• آریل ( روی خان )
• مفیستو ( شگرث )
• مارگریت ( سیمونه سیمونس )
• هلنا ( مری یانگ بلاد )
آریل پس از مرگ هلنا و مقصردانستن خود در این باره دچار اندوه و ضعف اراده شده است و مفیستو مارگریت را که دختری زیبارو و شبیه به هلنا است بر او عرضه داشته و راه را برای اغواگری های او هموار می سازد. آریل در دام مفیستو می افتد و او بار دیگر اختیار آریل را در دست می گیرد. آریل و مارگریت با یکدیگر در بسترند که آریل ناگهان درمی یابد دختری که با او خوابیده است هلنا نیست. او که بار دیگر مرگ هلنا را به یاد آورده است دچار غم و اندوه می شود. آریل به مارگریت می گوید که گمان می برده او همان هلنا است و از آنجا که آریل تنها به هلنا عشق می ورزد بهتر است که مارگریت او را فراموش کند. او سپس مارگاریت را ترک می کند و از آنجا خارج می شود.
آریل که ذهنش بار دیگر مشغول این مسئله شده که چرا باید او که با نیتی نیک و تنها در جستجوی یافتن حقیقت نهایی پای در این سفر نهاده با چنین دشواری هایی روبه رو شود به این نتیجه می رسد که امکان ندارد او پاسخش را در این جهان بیابد و حقیقت نهایی باید جایی در بهشت باشد. اما او گناهانی را که انجام داده و معامله ای که با مفیستو کرده است را به یاد می آورد و درمی یابد که دیگر هرگز نمی تواند به بهشت وارد شود. در این زمان است که آریل درمی یابد چقدر تنها است پس با ناامیدی خدا را صدا زده و از شهر خارج می شود. او در سرگردانی خود می فهمد که سرچشمهٔ تمامی این درد و رنج ها خود اوست و اینکه دیگر امکان توبه برای او وجود ندارد. پس بار دیگر به پیش مفیستو باز می گردد. مهتاب است و آریل در بیرون از قلعهٔ مفیستو به این می اندیشد که که آیا چیزی جز مرگ و تباهی در انتظارش خواهد بود؟ او که دیگر اینک از تاریکی نمی هراسد مفیستو را به چالش کشیده و او را دروغگو و خائن خطاب می کند. آریل بار دیگر پای در جادهٔ راستی می گذارد گرچه شاید دیگر برای رهایی از لعنت ابدی خیلی دیر شده باشد. او می فهمد که هر انسانی در طول زندگیش همچون او با پرسش هایی از این دست روبه رو می شود و ناگهان درمی یابد که «عشق» همان حقیقت جهانی است.
wiki: هاله سیاه