هار ؛ مصوت حرف ( آ ) در میان ساختمان کلمه ی هار اشاره به یک مفهوم رو به تعالی و ازدیاد و گسترش دارد.
اصطلاح سگ هار برای سگ وحشی برای حالتی می باشد که انرژی زیادی برای انجام یک عمل خشن وجود دارد.
... [مشاهده متن کامل]
هاوره ؛ هُوْره به معنی انرژی در اصطلاح رایج هُوْره آتش به معنی زبانه ی آتش. ( هاور هور هُرْم هار هارون حرارت حاره و. . . )
هاوِر ؛ از این کلمه در استان خراسان شمالی در شهر آشخانه به عنوان یک نام برای کوه هاوِر و جنگل هاوِر به لحاظ مفهوم مشترک مرتبط با کلمه ی هیرکانی با اصطلاح رایج جنگلهای هیرکانی استفاده شده است.
هایِر ؛ این کلمه به معنی انرژی و حرارت که در زبان انگلیسی با نگارش hair به معنی مو به زبان فارسی ترجمه و برگردان شده است منشعب از کلمه ی هیر و هیرکانی با اصطلاح رایج جنگلهای هیرکانی می باشد.
و اما اینکه استفاده ی این کلمه برای کلمه ی مو در زبان انگلیسی بر چه مبنایی رواج پیدا کرده است باید گفت به احتمال زیاد بر مبنای مفهوم کلمه ی هایر و هیرکان بوده باشد که در متن زیر به صورت مفصل تحلیل و تفسیر و تبیین شده است ؛
هِرکان ، هیرکان ؛ مکان دارای انرژی و هُرْم و هُوْر و هایِر و هاوِر جهت ایجاد حرکت و حیات و زندگی.
به لحاظ یک مفهوم مشترک مرتبط با کلمه ی هیرکان و هیرکانی با اصطلاح رایج جنگلهای هیرکانی و کلمات دیگر در ابعاد کاربردی مختلف از قبیل هِرکو ، هِرکول ، هِرکل ، هارکِل و. . .
هِرکول ؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو نیم کلمه هِر و کول و یک کهن واژه از زبان و فرهنگ فارسی باستان می باشد که به زمانه ما هم رسیده و به عنوان یک لقب برای انسانهای توانمند و دارای قدرت استفاده می شود.
منتها کاربری کلمات در جوامع انسانی از آنجایی که زبان و فرهنگ فارسی پهنه ی وسیعی از جوامع را به لحاظ اثرگذاری و اثرپذیری در بر می گرفته است به گونه ای است که به دلیل استفاده ی بیشتر برخی از کلمات دارای رواج بیشتری نیز می باشند و در برخی جوامع دیگر دارای رواج کمتر و یا اینکه به عنوان یک واژه ی ناشناخته به دلیل عدم استفاده و به دلیل وجود تفاوت در مدل نگارگری حروف و کلمات در مبحث زبانشناسی می باشد.
به عنوان مثال در زمانه ما در کشور ایران کلمه ی رستم به مفهوم رُستن با تعریف رشد کرده و رشید دارای رواج بیشتری نسبت به کلمه ی هرکول در کشورهای غربی می باشد.
معنا و مفهوم کلمه ی ( هِر ) منشعب از کلمه ی هُوْر و حرارت و هُرْم و مهارت و اهرم مرتبط با کلماتی از قبیل حریم حرمت حاره حرم مهارت اَهْرُم و اَهْرَم و حرکت و هِرکو و هیرکا و هِرکِل و هیرکان و هیرکانی و هیرکانیا و هایِر و . . . به معنی انرژی برای حرکت می باشد .
و بخش دوم کلمه ی هرکول کلمه ی کول منشعب از کلمه ی کال و کوله اشاره به وجود یک فضای حاوی محتوا جهت وجود یک جریان سیال از انرژی و حرکت و یک جریان حیات بخش را دارد.
بر همین مبنا مفهوم کلمه ی هرکول اشاره به شخصی توانمند در عرصه های مادی و معنوی و علمی و فیزیکی به عنوان یک فرد محرک و رهبر در جامعه را دارد.
معنا و مفهوم کلمه ی هرکول به صورت یک تعریف انطباقی با یک ریشه ی مشترک مرتبط با کلمه ی حرکت می باشد.
به لحاظ تعریف علمی هم مفهوم مقوله ی حرکت و هرکول با یک مفهوم مشترک و دو مدل ساختمان مبحث حرارت را در این تعریف علمی نمایان می کند و به میان می آورد.
یعنی در مبحث علمی مقوله ی حرکت همیشه مفهوم حرارت و انرژی به عنوان یک بخش جدانشدنی و یک پدیده طبیعی در عالم هستی قابل مشاهده است.
افزونه ی حرف ل در انتهای ساختمان کلمه ی هرکول منشعب از مفهوم کلمه ی حرکت جهت ایجاد اسم در نامگذاری ها مانند کلماتی از قبیل ؛ شاقول و ساقل و کابل و متانول گلایکول و. . . استفاده شده است.
یعنی کلمه ی اصلی در کلمه ی هرکول کلمه ی هرکو به معنی دارای اراده برای حرکت می باشد مانند کلمه ی مارکو و مرکل که دارای کلمه ی مشترک مارک در ساختمانشان می باشد.
البته این نکته هم در مدل ساختمان کلمه ی هرکول و هرکل لازم به ذکر می باشد که از زاویه ی قانون مُصَوِّت ها ، مصوت حرف ( او ) در کلمه ی هرکول مانند کلمه ی رود فرود صعود شوت نزول و فراوان از این دست کلمات، اشاره به وجود یک جریان دارای حرکت در مفهوم این کلمه را دارد.
این نکته هم لازم به ذکر می باشد که مفهوم باطنی تمام کلمات که از جانب خداوند متعال طراحی شده است دارای بار مثبت به لحاظ معنا و مفهوم نهفته در صندوقچه ی کلمات می باشد ولی به دلیل عدم انطباق مفهوم مثبت کلمات به عنوان یک اسم و یا لقب با نوع رفتار و عملکرد بد ما انسانها ممکن است ما در برداشت مفاهیم کلمات دچار اشتباه بشویم.
به عنوان مثال مفهوم کلمه ی اسلام با مسلمان و یا قرآن با قاری قرآن و یا مسجد با مسجدی و . . . ممکن است با هم دارای انطباق نباشد ولی در اصل مفهوم کلمات به عنوان یک علم معرفتی و باطنی هیچ عیب و ایرادی وجود ندارد.
همچنین این نکته هم لازم به ذکر می باشد که معمولاً حکمت استفاده از حرف ( ه ) به جای حرف ( ح ) با این مدل نگارگری اشاره به یک مفهوم درونی و نهفته و پنهان برای بهره برداری در میان چیزی را دارد.
یعنی اگر کلمه ی هرکول به صورت حرکول نگارش می شد مفهوم این کلمه اشاره به یک حرکت قابل رویت در معنا و مفهوم این کلمه را برای ما داشت.
مانند کلمه ی بحر و بهر یا کلمه ی شاه و حاشیه در قانون بازچینی و بازخوانی حروف به صورت معکوس و یا کلمه ی محاوره در مبحث ارتباطات کلامی.
موفق و موید در پناه خدا شاد پیروز باشید
التماس دعای خیر و سلامتی برای همه بندگان خدا.
در لری به معنای پایین
رشته
هر چیزی را گویند که عموماً ازپی هم به توالی ، یعنی پی درپی درآمده باشد یا بر و بالا و پهلوی هم درآرند. ( فرهنگ جهانگیری )
هر لقمه یا بهترین غذا ونعمت وکمک به سگ هار میدی؛ باید گازت بده!
وفقط با گشنگی وبدبختی آرام میگیره.
واز "خائن در أمانت بدتراست"
code:aljnnh mstfpkdmn rzmhdt. . .
درعربی= ( سست )
هار ، haar , در گویش شهر بابکی به آدم حریص مال مردم خور گفته میشه
هار یعنی دیوانه، وحشی
اما هار که در نهج البلاعه امده است و خُذِلَ الْایمانُ فَانْهارَتْ دَعائِمُهُ� راستی رها و ستونهایش خوار و پست گشت این هار همان هار پهلوی و لری و خوار دری است که بچم آسان و سست و هموار و پایین است باید
... [مشاهده متن کامل] دانست که گودو چاه و چاله را خوار و هار نمی گویند اگرچه پست تر است هموار را خوار و هار گویند دور از باور و دین اگر از دین چشم بپوشیم براستی علی پور ابیطالب از شگفت ترین سخندانان و سخنوران است گرچه دینباوران واژگان را تهی و پوچ کرده اند اگر به ریشه ایمان بنگریم ایمان پیوندی به باور ندارد ایمان راستی است و یمین راست است و ریشه خوار و هار هموار و سست واسان است و نه گود و چاه و چاله و پست و فرورفته و اگرچه پایین و پست گفته اند این از دیگر برداشتها ی ان وازه است اینک بنگریم به سخن علی که میگوید راستی رها و ایستوار استونهاش سست و هموار و هار و خوار شد - همانگونه که در نوشته پیشین ( اگرپدیدارش کنند ) نوشتم خوار و هار به چم اسان و سست و هموار بوده همین همواری نیز از همگونی نیست از خوار و هوار است و میم بجاو کنار واج او نشسته است چون و همواره و هماره و هواره و چوان و چمان و چم و چو ( چشم و چاو ) وهاوران و هاماوران که فردوسی اورده وهیچ پیوندی با حمیر ندارد - نمیخواهم سخن بدرازا کشد نشانه های بسیاری میتوان یافت که نه تنها علی که پدرش ابوطالب نیز مانند بسیاری دیگر از عربان پیشا اسلام با پارسی اشنا بوده اند ( سخنگیران نگویند که این ویژه علی دانستم گفتم مانند بسیاری دیگر از عربان ) همچنین در عربی وازه ای دیگر است که با خوار و هار یکیست و ان واژه خوَر است ما عودی بذی خوَر دار م چوبه م درختم سست نیست و اگر شادروان فروه وشی میخواست وازه ای عربی همگون خوار و هار بیاورد جا داشت که هار ریشه انهیار و خوَر بیاورد و نه حائر -
هار چندین ریشه و چندین چم دارد اگر گویه دری ان خوار باشد به چم پست و پایین و اسان است و پهلوی ان هار و هوئٰر و اور هنوز در جای جای ایران بزرگ نزد ازادگان پارسی از لر و بلوچ و کرمانجی و سورانی و دری گوی
... [مشاهده متن کامل] گویندش و خواررزم و اوررزم و اور و ایوار ( جای پایین امدن خورشید ) و اورگ ( عراق ) از انست و اگر از هر ( بچم گرفتن ) باشد بچم هر زنجیره است چه زنجیره مروارید گردنبند و دستبند و چه سبحه دینباوران و چه سروده و قصید و چه هار خورشیدی درکوی آسمانی کاهکشان راه شیری و زنجیره مهره استخوانها چه در گردن و چه پشت و دیگر انکه سرگین ریسته مردم و دگر جانوران را که ریسته باشد و نه پشک ، نیز هار گویند - سگ و گرگ را از ان هار گویند که میگیرد و هر به زیان ایرانی گرفتن است اما انچه بهرام فره وشی درباره حائری گفته یافه و هرزه است که حائر ریشه در یکجا ماندن دارد و برای همین دیوار دربرگیرند را حائر گویند و استخر و هرجایی که اب از ان بیرون نرود را حیره گویند و درجای ماندن را حیرت گویند و حیران کسی است که در جای خود خشکش میزند و حجره از حیره است و سنگ نیز حجر از حیر است و کسی که نتواند دارایی اش را خرج کند حجر اموال گویند با این نکته که در عربی نیز چون فارسی جشن و یسن جیم و یا به هم دگرش می یابند زینرو میان حائر و هار هیچ پیوندی نیست مگر اینکه پیدا شود که میان گرفتن هر و بازماندگی حیر پیوندی باشد نه به گمان که به پیدای که سخندانی نه دانشی خرد است انگونه که فرزندان روزگار می پندارند
به هار شدن در زبان ترکی قودورماق گفته می شود .
قودورقان قوردون قیخ گون عمری اولار ( ضرب المثل ترکی )
ترجمه :
گرگ هار فقط چهل روز عمر دارد ( گرگ هار بیشتر از چهل روز عمر نمی کند )
شعر:
عــمر طولانــی نخـواهد داشــت ظــالـــم در جــهـان
... [مشاهده متن کامل]
هار شد چون گرگ عمرش از چهل روز اندک است
شعر ( علی باقری )
هار : هار در گویش زبان لری استان لرستان به معنی پایین است .
در زبان پهلوی واژه *هویر havir به معنای پایین است که امروزه آنرا در کردستان و لرستان هائر و یا هار میخوانند. ازینرو شاید یک معنای واژه حائری=هائری همانا پایینی باشد.
*پیرس: فرهنگ واژگان پهلوی: شادروان بهرام فره وشی
در زبان لری به معنی پایین است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)