هاجره
لغت نامه دهخدا
هاجرة.[ ج ِ رَ ] ( ع مص ) هاجرة از مصادری است که بر وزن فاعلة آمده اند، مانند: عاقبة، کاذبة و عافیة. ج ، هاجرات ، هواجر: اذا ماشئت نالک هاجراتی. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
۱-(اسم ) مونث هاجر . ۲- (اسم ) نیم روز ( ظهر ) در گرمای تابستان . ۳- شدت گرما سختی گرما : (( وسیاحان بیابان حرمان در هاجر. هجران از منبع عدل و منهل فضل اوزلال نوال چشند. ) ) ۴ - رسوایی فضیحت بی آرویی جمع : هواجر .
هاجره از مصادریست که بر وزن فاعله آمده اند
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. شدت گرما.
پیشنهاد کاربران
هاجِرَة : اسم مونث هاجِر ، جمع هَواجِر ( ه ج ر ) به معنی گرمای سخت ، نیمروز .
دقت شود 《هاجِرَة》 رو نباید با 《هاجَرَ》 اشتباه گرفت زیرا اولی به معنی《 گرمای سخت》 ، ولی دومی به معنای 《هجرت کرد》
اولی اسم /دومی فعل /
دقت شود 《هاجِرَة》 رو نباید با 《هاجَرَ》 اشتباه گرفت زیرا اولی به معنی《 گرمای سخت》 ، ولی دومی به معنای 《هجرت کرد》
اولی اسم /دومی فعل /
هجرت کننده