هاتم
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
پیشنهاد کاربران
هاتِم ، هاتی، هات : آمدم ، آمدی ، آمد
هاتیم، هاتین ، هاتِن : آمدیم، آمدید ، آمدند.
صرف فعل یا مصدر هاتِن برای اول و دوم و سوم شخص مفرد و جمع در زمان گذشته ساده به زبان کردی روستائی - کرمانشاهی.
... [مشاهده متن کامل]
بهر حال با علامت فتحه به شکل هاتَم از چپ به راست بصورت تَم ها، احتمالا جمع تَم بوده به معنای تم ها یا گرد و غبار ها. در مقایسه شاید واژه ی خاتم به معنای پایان نبوده باشد بلکه در اصل و ریشه از چپ به راست و به شکل تَم خا تلفظ و بیان میشده به معنای خواهنده گرد و غبار و یا به زبان تمثیل به معنای دوستدار، خواهان یا طرفدار گرد و خاک راه انداختن های کلامی در میدان آوردن آئین و دین. لذا خاتم انبیا ( ص ) شاید در اصل به معنای زیر بوده باشد: آخرین راه انداز گرد و غبار.
بیا جانا همه حال عیش می ران و باده می کن نوش/ شاد و شکری باش زینکه نداری عمامه بر سر و عبا بر دوش/
نه اینکه گویی:
در دیار شب در کنجی، در گوشه ای حقیر مرا کوخی، کاشانه ای ست/ تنگ و تاریک، بی در و روزن همچو کلبه های احزان جاکوب و آدم/ دیده آنجا ننگرد هیچ چیز دیگر جز روی غم و اندوه و ماتم/ گوش نشنود آنجا هیچ بانگی دگر جز آوای شور و شیرین نی و تار و کمانچه های حضرات ملایان آدم و هاتم و خاتم/
در عوض گر خواهی گو:
این کوخ خاکی دنیوی چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار/ جز کلبه احزان یعقوب جاودانه گرفتار در بند و کمند زلف و عشق یار یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بی کران و بی نهایت پروردگار یا آفریدگار/
با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردارند و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارند. از قبیل : یَهوَه ی موسا تحت عنوان آقا یا سرور دنیا ؛ آبّا، بابا یا پدر آسمانی ایسا ملقب به آقا یا سرور ) ؛ الله محمّد تحت عنوان نور سماوات و الارض ؛ اهو را مَزِدای زرتشت ؛ برهمن و برهمان ( اولی مفرد و دمی جمع : به ره من، به ره ما ) هندوان و بودائیان ؛ خدا یا خدایگان و یا خداوندگار خود ما ایرانیان ملقب به خداوند متعال و حق تعالی صوفیان خانقائی
( خاناقا : خانه آقا یعنی محل ذکر نام حق در باب تقلید از عنوان های آقا و سر یهودیان و مسیحیان ) ؛ دائو، تائو ( تا او ) و مائو یا مااوی چینیان و امثالهم و اعم و ذالک.
زئوس یا خدای خدایان یونانیان در اصل و ریشه از سه کلمه فارسی ساخته شده : ز او ست، یعنی همه چیز و همه کس از اوست یا هستی ما ز هستی اوست. و تئو ( theo ) رومیان از دو کلمه فارسی : تو او. ت مخفف تو.
ببخشید از اینکه من هم شاید، گویا ناآگاهانه میل به راه انداختن نو ترین گرد و خاک داشته باشم، البته در زیر سطوح آگاه و خودآگاه.
هاتیم، هاتین ، هاتِن : آمدیم، آمدید ، آمدند.
صرف فعل یا مصدر هاتِن برای اول و دوم و سوم شخص مفرد و جمع در زمان گذشته ساده به زبان کردی روستائی - کرمانشاهی.
... [مشاهده متن کامل]
بهر حال با علامت فتحه به شکل هاتَم از چپ به راست بصورت تَم ها، احتمالا جمع تَم بوده به معنای تم ها یا گرد و غبار ها. در مقایسه شاید واژه ی خاتم به معنای پایان نبوده باشد بلکه در اصل و ریشه از چپ به راست و به شکل تَم خا تلفظ و بیان میشده به معنای خواهنده گرد و غبار و یا به زبان تمثیل به معنای دوستدار، خواهان یا طرفدار گرد و خاک راه انداختن های کلامی در میدان آوردن آئین و دین. لذا خاتم انبیا ( ص ) شاید در اصل به معنای زیر بوده باشد: آخرین راه انداز گرد و غبار.
بیا جانا همه حال عیش می ران و باده می کن نوش/ شاد و شکری باش زینکه نداری عمامه بر سر و عبا بر دوش/
نه اینکه گویی:
در دیار شب در کنجی، در گوشه ای حقیر مرا کوخی، کاشانه ای ست/ تنگ و تاریک، بی در و روزن همچو کلبه های احزان جاکوب و آدم/ دیده آنجا ننگرد هیچ چیز دیگر جز روی غم و اندوه و ماتم/ گوش نشنود آنجا هیچ بانگی دگر جز آوای شور و شیرین نی و تار و کمانچه های حضرات ملایان آدم و هاتم و خاتم/
در عوض گر خواهی گو:
این کوخ خاکی دنیوی چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار/ جز کلبه احزان یعقوب جاودانه گرفتار در بند و کمند زلف و عشق یار یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بی کران و بی نهایت پروردگار یا آفریدگار/
با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردارند و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارند. از قبیل : یَهوَه ی موسا تحت عنوان آقا یا سرور دنیا ؛ آبّا، بابا یا پدر آسمانی ایسا ملقب به آقا یا سرور ) ؛ الله محمّد تحت عنوان نور سماوات و الارض ؛ اهو را مَزِدای زرتشت ؛ برهمن و برهمان ( اولی مفرد و دمی جمع : به ره من، به ره ما ) هندوان و بودائیان ؛ خدا یا خدایگان و یا خداوندگار خود ما ایرانیان ملقب به خداوند متعال و حق تعالی صوفیان خانقائی
( خاناقا : خانه آقا یعنی محل ذکر نام حق در باب تقلید از عنوان های آقا و سر یهودیان و مسیحیان ) ؛ دائو، تائو ( تا او ) و مائو یا مااوی چینیان و امثالهم و اعم و ذالک.
زئوس یا خدای خدایان یونانیان در اصل و ریشه از سه کلمه فارسی ساخته شده : ز او ست، یعنی همه چیز و همه کس از اوست یا هستی ما ز هستی اوست. و تئو ( theo ) رومیان از دو کلمه فارسی : تو او. ت مخفف تو.
ببخشید از اینکه من هم شاید، گویا ناآگاهانه میل به راه انداختن نو ترین گرد و خاک داشته باشم، البته در زیر سطوح آگاه و خودآگاه.
گواستم یا گستم =خواستم
گواستی یا گستی =خواستی
گواست یا گست =خواست
گواستیم یا گستیم یا گستیمن =خواستیم /خواستیمان
گستین یا گستینان =خواستید
گستن =خواستند .
صرف فعال گواستن یا خواستن به زبان لکی بود که شرح داده شد .
گواستی یا گستی =خواستی
گواست یا گست =خواست
گواستیم یا گستیم یا گستیمن =خواستیم /خواستیمان
گستین یا گستینان =خواستید
گستن =خواستند .
صرف فعال گواستن یا خواستن به زبان لکی بود که شرح داده شد .
هاتم =آمدم درزبان لکی وکردی و همچنان هَتِم=درزبان لری ولکی بکتر می رود .
هَتِم یا هاتم = آمدم هتیم یا هاتیم =آمدیم
هتین یا هاتی=آمدی هتینان یا هاتینان =آمدید
هت یا هات =آمد هَتِن یا هاتن =آمدند
هَتِم یا هاتم = آمدم هتیم یا هاتیم =آمدیم
هتین یا هاتی=آمدی هتینان یا هاتینان =آمدید
هت یا هات =آمد هَتِن یا هاتن =آمدند