هات

لغت نامه دهخدا

هات. ( هندی ، اِ ) نام هندی استخوان است. ( تحفه حکیم مؤمن ).

هات. [ ت ِ ]( ع اِ فعل ) به معنی به من بده : هات یا رجل ؛ بده ای مرد. هاتی یا امراءة؛ بده ای زن. هاتیا یا رجلان و یا امرأتان و هاتوا یا رجال و هاتین یا نساء، مثل عاطین. و گویند: هاِت نه هاتیت و هات ان کانت بک مهاتاة و ما اهاتیک کما تقول ما اعاطیک و لاتقول منه هاتیت ولاینهی بها. اصل هات ِ «آت » امر از آتی بوده است بعد همزه به ها بدل شده است ، مانند: هیا و هراق... ( از اقرب الموارد ). || ببخش. بده. ( ناظم الاطباء )( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا.
حافظ ( دیوان چ قزوینی ص 5 ).
|| بیار. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
گر بخواهی تابدانی گوش دار
ور بدانی گوش من زی توست هات.
ناصرخسرو ( دیوان چ کتابخانه طهران ص 79 ).

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- بده (ای مرد ) ۲.- بیار : ((گربخواهی تابدانی گوش دار ور بدانی گوش من زی تست هات . ) ) (ناصر خسرو )
نام هندی استخوان است .

واژه نامه بختیاریکا

پرت؛ دور
دیوانه؛ نفهم؛ کودن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۴(بار)

دانشنامه عمومی

هات (آرتساخ). هات ( ارمنی: Hat ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آرتساخ است که در استان کاشاتاق واقع شده است.
عکس هات (آرتساخ)عکس هات (آرتساخ)

هات (آلبانی). هات ( به لاتین: Hot ) یک روستا در آلبانی است که در استان مالسی - ا - ماده واقع شده است. [ ۱] هات ۱٬۴۷۳ نفر جمعیت دارد.
عکس هات (آلبانی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

هتین توی زبان لکی ینی اومدی
هتنه اومدن
ولی هات هیچ ربطی ب زبان های ایرانی ندارع
هات ینی جذاب گرم
داغ ، جذاب😔😂🌹
بزا قشنگ معلوم شه هات ینی داف داغ لخت جذاب هزار تا معنی داره داشم
درکوردی معنی آمدن است . اما
هات یا هاتِ ( هائیتی ) معنی دیگری دارد و آن
هم در کوردی یعنی:داخل و ( داخلش هست )
ودر اوستا به معنای داخل و درون است .
و منظور بخشها ویا درون مایه کتاب است .
داخ
جذاب
هات در گویش کُردی یعنی آمد . . . فلانی هات : فلانی آمد
در لارستان و نزد لکها و نزد کرمانجان نیز هات بچم امدن است و این هات هیچ پیوندی با عربی ندارد - این هات از �آی ) است ی را برداشته و انرا هات/آت گفته اند
یک هات دگر بچم میده و بده است او نیز پارسی است مقدسی میگوید بسیاری پارسیان بجای بده و بکن میگویند هاده و هاکن - واده و واکن -
...
[مشاهده متن کامل]

بسمان ز بانگ دست مغنی بس
هات ای هزار دستان دستانی.
ناصرخسرو.
هات= هاده/بده
گر بخواهی تابدانی گوش دار
ور بدانی گوش من زی توست هات
ناصر خسرو

تو کوردهای کرمانج به معنی اومدن هست
در زبان لری بختیاری
هات یعنی دور
مثل هاتِس کردم:دورش کردم_انقد دورش کردم تا ناپدید شد_
) البته شاید در جاهای دیگه معنی دیگه ای بده من با توجه به مکانس که خودم بودم کاربرد این کلمه رو شندیدم گفتم )
جذاب
مجذوب
هات در زبان لکی به معنی آمدن است
هات = آمد
هاته ن = آمدن
هاتی = آمدی ؟
( فصل ) یک واژه ی تازی است، در پارسی گاهی به جای فصل، ( فرگرد ) می گویند و گاهی ( هات ) می گویند که هر دو هم در اوستا بکاررفته.
داغ🤤
داغ و قوی در امر جنسی
جذاب
هات یا ها واژه فارسی به معنی فصل و بخش یک کتاب است.
این واژه در اوستا به گونهٔ هائیتی و در سانسکریت ساتی و در زبان پهلوی هات می باشد.
در کتاب�اوستا�به هر یک از بخش های هفتاد و دوگانهٔ �یسنا، هات گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

گات ها�سرودهٔ زرتشت از هات ۲۸ �یسنا �آغاز می شود و به طورکلی شامل ۱۷ هات است.

به چم و مانای آمد است هنوز در زبانهای کردی و لکی بکار میرود و در زبان باستان و اوستا از "هاتن" و " هت" گرفته شده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس