نیکولو دی برناردو دِی ماکیاولی ( به ایتالیایی: Niccolò di Bernardo dei Machiavelli ) ( ۳ مه ۱۴۶۹ – ۲۱ ژوئن ۱۵۲۷ ) فیلسوف سیاسی، شاعر، مورخ و نمایشنامه نویس ایتالیایی بود. او زندگی خود را صرف سیاست و میهن پرستی کرد. با این حال برخی او را به اتهام حمایت از حکومت اقتدارگرا و ستمگر همواره مورد حمله قرار داده اند. علت آن نوشتن کتابی به نام شهریار است که وی برای دودمان مدیچی از حاکمان فلورانس نوشته است. بی گمان، هیچ کس قبل از کارل مارکس به اندازه ی ماکیاولی تأثیر انقلابی عظیمی بر فلسفه ی سیاسی نداشته است و به حق باید وی را «پدر علم سیاست» لقب داد.
... [مشاهده متن کامل]
ماکیاولی زمانی می زیست که ایتالیا به طور کلی و فلورانس زادگاه او دستخوش آشفتگی های گسترده ای بودند. این آشفتگی ها جنبه های اجتماعی و سیاسی داشتند. در زمان او جنبشِ خواهان حکومت محدود، هم در کلیسا و هم در دولت که در دورهٔ شوراگرایی چنان پیشرفت شگرفی به وجود آورد، به کل نابود شد و جای خود را به هواداری از پادشاهی مقتدرانه داده بود.
استقرار نظام پادشاهی تقریباً همه نظام های آریستوکراتیک قاره اروپا را نابود می کرد. در این زمان دولت های بزرگ اروپا در سرزمین های خود پادشاهی های مقتدری تشکیل و سازمان داده بودند. هنری هفتم در انگلستان، لویی یازدهم، شارل هشتم و لویی دوازدهم در فرانسه و فرناندو در اسپانیا. این پادشاهی های مقتدر توانسته بودند قدرت سیاسی تشکل های آریستوکراتیک فئودال را بکل نابود کنند. اما ایتالیا هنوز تکان نمی خورد، و هیچ پیشرفتی نداشت. ایتالیا خانه ای بود که در درون تقسیم شده بود. ماکیاولی از این وضع کشورش ناراضی بود.
به نظر او رسید تنها راه حل ممکن اتحاد سراسری ایتالیا است، که فقط با رهبری شهریاری امکان پذیر است که در راه این هدف با از خود گذشتگی مصممانه اقدام کند و هیچ گونه ملاحظه انسان دوستانه، اخلاقی، دینی یا نوع پرستانه نباید در کارش سستی آورد.
نیکولو ماکیاولی در ۱۴۶۹ در فلورانس، یکی از پنج دولت ایتالیا به دنیا آمد. خانواده وی ادعای وابستگی به آریستوکراسی داشتند، اما ظاهراً هرگز در زمره آنها نبودند. این خانواده از سرمایه داران قدیمی توسکانی بودند و پدر ماکیاولی ، مشاور حقوقی برجسته ای بوده است. دربارهٔ کودکی یا آموزش ماکیاولی چندان اطلاعی نیست. به نظر می رسد مطالعات زیادی در نوشته های کلاسیک ایتالیا و لاتین داشته است. اما سبک بی تکلف، نیرومند و ساده نوشته های ماکیاولی نشان می دهد که آموزش رسمی نداشته است.
... [مشاهده متن کامل]
ماکیاولی زمانی می زیست که ایتالیا به طور کلی و فلورانس زادگاه او دستخوش آشفتگی های گسترده ای بودند. این آشفتگی ها جنبه های اجتماعی و سیاسی داشتند. در زمان او جنبشِ خواهان حکومت محدود، هم در کلیسا و هم در دولت که در دورهٔ شوراگرایی چنان پیشرفت شگرفی به وجود آورد، به کل نابود شد و جای خود را به هواداری از پادشاهی مقتدرانه داده بود.
استقرار نظام پادشاهی تقریباً همه نظام های آریستوکراتیک قاره اروپا را نابود می کرد. در این زمان دولت های بزرگ اروپا در سرزمین های خود پادشاهی های مقتدری تشکیل و سازمان داده بودند. هنری هفتم در انگلستان، لویی یازدهم، شارل هشتم و لویی دوازدهم در فرانسه و فرناندو در اسپانیا. این پادشاهی های مقتدر توانسته بودند قدرت سیاسی تشکل های آریستوکراتیک فئودال را بکل نابود کنند. اما ایتالیا هنوز تکان نمی خورد، و هیچ پیشرفتی نداشت. ایتالیا خانه ای بود که در درون تقسیم شده بود. ماکیاولی از این وضع کشورش ناراضی بود.
به نظر او رسید تنها راه حل ممکن اتحاد سراسری ایتالیا است، که فقط با رهبری شهریاری امکان پذیر است که در راه این هدف با از خود گذشتگی مصممانه اقدام کند و هیچ گونه ملاحظه انسان دوستانه، اخلاقی، دینی یا نوع پرستانه نباید در کارش سستی آورد.
نیکولو ماکیاولی در ۱۴۶۹ در فلورانس، یکی از پنج دولت ایتالیا به دنیا آمد. خانواده وی ادعای وابستگی به آریستوکراسی داشتند، اما ظاهراً هرگز در زمره آنها نبودند. این خانواده از سرمایه داران قدیمی توسکانی بودند و پدر ماکیاولی ، مشاور حقوقی برجسته ای بوده است. دربارهٔ کودکی یا آموزش ماکیاولی چندان اطلاعی نیست. به نظر می رسد مطالعات زیادی در نوشته های کلاسیک ایتالیا و لاتین داشته است. اما سبک بی تکلف، نیرومند و ساده نوشته های ماکیاولی نشان می دهد که آموزش رسمی نداشته است.