نیکول تادئوسی فریدنی ( ارمنی: Նիկոլ Թադևոսի Ֆարիդանի زاده ۲۵ ژانویه ۱۹۳۶ – درگذشته ۶ فوریه ۲۰۰۸ ) عکاس و طبیعت نگار مشهور ارمنی - ایرانی بود. وی پدر عکاسی نوین و سلطان عکاسی طبیعت ایران لقب گرفته است.
... [مشاهده متن کامل]
نیکول فریدنی در ۴ بهمن ماه ۱۳۱۴ در شیراز به دنیا آمد و در دو سالگی به همراه خانواده به اصفهان نقل مکان می کنند. دورهٔ دبستان را در مدرسهٔ شاه عباس واقع در محله جلفا گذرانده و سپس با خانواده به تهران آمدند از ۱۴ سالگی دوربین دست گرفت و عکاسی کرد و دست روزگار او را در سن ۱۴ سالگی به کرمان کشاند؛ جایی که قرار بود استعداد عکاسی او آنجا شکوفا شود.
خودش ماجرای زندگی اش را این گونه تعریف می کند؛ پدر من در طرح معروف «ترومن» شاغل بود و شخصی به نام «حسین شریفی» هم متصدی عکاسی «اصل چهار» بود. او گاهی از من می خواست در خشک کردن عکس ها کمکش کنم.
در آن چهاردیواری تاریک، تمام عشق و علاقه من به عکاسی زاده شد. پس از مدتی با اصرار از حسین آقا خواستم اجازه دهد تا عکاسی کنم. ابتدا مخالفت کرد و گفت: «تو عکاسی بلد نیستی». راست می گفت بلد نبودم اما قول دادم زود یاد بگیرم.
او هم سرانجام یک دستگاه دوربین «زایسی ایکون ۶×۶» و یک حلقه فیلم «ارتوکروماتیک گورت» به من داد و من که می خواستم از ابرهای درهم پیچیده در زمینه آسمان آبی عکس بگیرم، روی لنز دوربین فیلتر قرمز گذاشتم؛ غافل از اینکه فیلم ارتوکروماتیک در مقابل نور قرمز حساسیت ندارد و در نتیجه کل فیلم ها خراب از آب درآمد.
پدرم وقتی علاقه مرا به عکاسی دید، یک دوربین ۳۵ میلی متری آرگوس برایم خرید؛ بعدتر هم یک نیکون اس - ۲. شب و روزم شده بود عکاسی؛ با چند تا از دوستان ام، سوار دوچرخه می شدیم و رکاب زنان فاصله ۶ فرسنگی کرمان – ماهان را طی می کردیم. بعد از ظهر خسته و خاک آلود به تاریکخانه ( عکاسی ) کوچکم می رفتم و فیلم ها را ظاهر می کردم. آن تاریکخانه را با خون دل از مقوای ضخیم درست کرده بودم و چند تشک و یک تانک ظهور کوچک و یک دستگاه آگراندیسور هم برایش تهیه کرده بودم.
همان ابتدای کار یکی از دوستان پدرم به نام سمبات در کیورغیان به دیدار ما آمد؛ عکس های مرا که به در و دیوار آویزان کرده بودم دید و از عکاس آنها سؤال کرد. وقتی پدر گفت آنها را من گرفته ام، سمبات سفارش کرد که موضوع را سرسری نگیرد و روی من سرمایه گذاری کند. این موضوع را مرحوم سهرابی – عکاس زرتشتی دهه ۱۳۳۰ - هم به پدرم گفته بود. او در آن سال ها در خیابان شاپور ( شریعتی فعلی ) مغازه داشت.
... [مشاهده متن کامل]
نیکول فریدنی در ۴ بهمن ماه ۱۳۱۴ در شیراز به دنیا آمد و در دو سالگی به همراه خانواده به اصفهان نقل مکان می کنند. دورهٔ دبستان را در مدرسهٔ شاه عباس واقع در محله جلفا گذرانده و سپس با خانواده به تهران آمدند از ۱۴ سالگی دوربین دست گرفت و عکاسی کرد و دست روزگار او را در سن ۱۴ سالگی به کرمان کشاند؛ جایی که قرار بود استعداد عکاسی او آنجا شکوفا شود.
خودش ماجرای زندگی اش را این گونه تعریف می کند؛ پدر من در طرح معروف «ترومن» شاغل بود و شخصی به نام «حسین شریفی» هم متصدی عکاسی «اصل چهار» بود. او گاهی از من می خواست در خشک کردن عکس ها کمکش کنم.
در آن چهاردیواری تاریک، تمام عشق و علاقه من به عکاسی زاده شد. پس از مدتی با اصرار از حسین آقا خواستم اجازه دهد تا عکاسی کنم. ابتدا مخالفت کرد و گفت: «تو عکاسی بلد نیستی». راست می گفت بلد نبودم اما قول دادم زود یاد بگیرم.
او هم سرانجام یک دستگاه دوربین «زایسی ایکون ۶×۶» و یک حلقه فیلم «ارتوکروماتیک گورت» به من داد و من که می خواستم از ابرهای درهم پیچیده در زمینه آسمان آبی عکس بگیرم، روی لنز دوربین فیلتر قرمز گذاشتم؛ غافل از اینکه فیلم ارتوکروماتیک در مقابل نور قرمز حساسیت ندارد و در نتیجه کل فیلم ها خراب از آب درآمد.
پدرم وقتی علاقه مرا به عکاسی دید، یک دوربین ۳۵ میلی متری آرگوس برایم خرید؛ بعدتر هم یک نیکون اس - ۲. شب و روزم شده بود عکاسی؛ با چند تا از دوستان ام، سوار دوچرخه می شدیم و رکاب زنان فاصله ۶ فرسنگی کرمان – ماهان را طی می کردیم. بعد از ظهر خسته و خاک آلود به تاریکخانه ( عکاسی ) کوچکم می رفتم و فیلم ها را ظاهر می کردم. آن تاریکخانه را با خون دل از مقوای ضخیم درست کرده بودم و چند تشک و یک تانک ظهور کوچک و یک دستگاه آگراندیسور هم برایش تهیه کرده بودم.
همان ابتدای کار یکی از دوستان پدرم به نام سمبات در کیورغیان به دیدار ما آمد؛ عکس های مرا که به در و دیوار آویزان کرده بودم دید و از عکاس آنها سؤال کرد. وقتی پدر گفت آنها را من گرفته ام، سمبات سفارش کرد که موضوع را سرسری نگیرد و روی من سرمایه گذاری کند. این موضوع را مرحوم سهرابی – عکاس زرتشتی دهه ۱۳۳۰ - هم به پدرم گفته بود. او در آن سال ها در خیابان شاپور ( شریعتی فعلی ) مغازه داشت.