نیکو نماز

لغت نامه دهخدا

نیکونماز. [ ن َ ] ( ص مرکب ) نمازی. خوش نماز. که در نماز گزاردن کاهلی و غفلت نکند : با ستمکاری مردی نیکو صدقه و نماز بود. ( تاریخ بیهقی ص 420 ).

فرهنگ فارسی

نمازی . خوش نماز . که در نماز گزاردن کاهلی و غفلت نکند .

پیشنهاد کاربران

بپرس